در این بخش شما را با معنی grit one’s teeth آشنا کرده و با ذکر مثال کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح grit one’s teeth یعنی در موقعیتهای چالشبرانگیز شجاعانه و همراه با دلاوری عمل کردن. البته این تنها معنای این اصطلاح نیست؛ این اصطلاح دو معنی متفاوت دیگر هم دارد که در قسمت معانی و کاربرد میخوانید. برای اینکه متوجه شوید منظور از این اصطلاح دقیقا کدام مورد است، حتما باید به سایر بخشهای جمله و موضوعی که این اصطلاح در آن عنوان شده است توجه کنید. در قسمت مثالها نمونههایی از کاربرد این اصطلاح را در جملات مختلف میبینید.
معانی و کاربرد
- در یک موقعیت چالشبرانگیز شجاعانه عمل کردن
- تصمیمگیری برای ادامه دادن حتی در مواجهه با ناملایمات
- فشار دادن یا مالیدن دندانها به هم، اغلب بهعنوان واکنشی به استرس، عصبانیت، درد یا اراده.
- یک موقعیت سخت را پذیرفتن و با عزم و اراده با آن مواجه شدن
- کنار آمدن با شرایطی ناخوشایند
همانطور که میبینید، اصطلاح «grit one’s teeth» با معنای واژگانی خود یعنی فشردن دندانها، طیفی از معانی را در بر میگیرد؛ از معنای حقیقی یعنی فشردن دندانها برای تحمل درد یا سختی گرفته تا معنای استعارهای یعنی نمادی از قدرت درونی.
مثال
Tom gritted his teeth, overcame his fear of heights, and climbed the ladder.
تام تمام شجاعتش را جمع کرد، بر ترس از ارتفاع غلبه کرد و از نردبان بالا رفت.
Lisa gritted her teeth and continued with her demanding work despite the difficult circumstances.
لیزا مصمم، شجاعانه و با وجود شرایط سخت به کار سخت خود ادامه داد.
Facing a challenging workout can be exhausting, but you just have to grit your teeth and push through it.
رویارویی با یک تمرین چالشبرانگیز میتواند خستهکننده باشد، اما شما فقط باید تصمیم بگیرید که با وجود مشکلات ادامه دهید و از آن عبور کنید.
I hate going to the gym, but I just grit my teeth and try to get through it.
من از رفتن به باشگاه متنفرم، اما تصمیم میگیرم که با اراده آن را ادامه دهم و سعی میکنم از آن عبور کنم.
We had to grit our teeth and agree with their conditions because we wanted the contract.
ما باید شرایط را میپذیرفتیم و با شرایط آنها موافقت میکردیم چون قرارداد را میخواستیم.
He gritted his teeth in silent fury.
در خشمی بیصدا دندانهایش را به هم فشرد.