لکچر انگلیسی درباره انسانیت با ترجمه فارسی

در لکچر انگلیسی درباره انسانیت می‌خواهیم به ماهیت انسان بودن بپردازیم.

در این دنیای پر از رمز و راز، انسانیت مثل نوری بر تاریکی می‌تابد. انسان، این موجود کوچک با قلبی بزرگ، همواره در جست‌وجوی معنا و هویت خود است. این جست‌وجو بی‌پایان، زندگی را به یک ماجراجویی جذاب و الهام‌بخش تبدیل کرده است.

تا انتهای لکچر انگلیسی در مورد انسانیت همراه ما باشید تا از ابعاد مختلف به موضوع انسان بودن بپردازیم. در بخش لکچر انگلیسی هم می‌توانید نحوه‌ی نوشتن لکچر را یاد بگیرید هم به مطالعه‌ی لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع بپردازید.

Lecture on Humanity

لکچر در مورد انسانیت

When we say humanity, we can look at it from a lot of different perspectives. One of the most common ways of understanding is that it is a value of kindness and compassion towards other beings. If you look back at history, you will find many acts of cruelty by humans but at the same time, there are also numerous acts of humanity. This lecture on humanity will take us through its meaning and importance.

وقتی می‌گوییم انسانیت، می‌توانیم از منظرهای مختلفی به آن نگاه کنیم. یکی از رایج‌ترین راه‌های درک آن، این است که انسانیت ارزش مهربانی و شفقت داشتن نسبت به موجودات دیگر است. اگر به تاریخ نگاه کنید، اعمال ظالمانه‌ی بسیاری از سوی انسان‌ها خواهید دید، اما در عین حال، اعمال انسانی زیادی نیز وجود دارد. این لکچر انگلیسی در مورد انسانیت ما را با معنا و اهمیت آن آشنا می‌کند.

Importance of Humanity

اهمیت انسانیت

As humans are progressing as a human race into the future, the true essence of humanity is being corrupted slowly. It is essential to remember that the acts of humanity must not have any kind of personal gain behind them like fame, money or power.

همان‌طور که بشر به‌عنوان یک نژاد انسانی به سمت آینده پیشرفت می‌کند، جوهر واقعی بشریت به‌آرامی در حال تخریب است. لازم به یادآوری است که اعمال انسانی نباید هیچ‌گونه منفعت شخصی مانند شهرت، پول یا قدرت داشته باشند.

The world we live in today is divided by borders but the reach we can have is limitless. We are lucky enough to have the freedom to travel anywhere and experience anything we wish for. A lot of nations fight constantly to acquire land which results in the loss of many innocent lives.

دنیایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم با مرزها تقسیم شده است، اما دسترسی ما نامحدود است. ما به‌اندازه‌ی کافی خوش‌شانس هستیم که آزادی سفر کردن به هر جایی را داریم و هر چیزی را که آرزو داریم تجربه می‌کنیم. بسیاری از کشورها به‌طور مداوم برای به دست آوردن سرزمین مبارزه می‌کنند که منجر به از دست دادن جان بسیاری از افراد بی‌گناه می‌شود.

Similarly, other humanitarian crisis like the ones in Yemen, Syria, Myanmar and more costs the lives of more than millions of people. The situation is not resolving anytime soon, thus we need humanity for this.

به همین ترتیب، بحران‌های انسانی دیگر مانند بحران‌های یمن، سوریه، میانمار و… جان بیش از میلیون‌ها نفر را می‌گیرد. وضعیت به این زودی حل نمی‌شود، بنابراین ما برای این کار به انسانیت نیاز داریم.

Most importantly, humanity is not just limited to humans but also caring for the environment and every living being. We must all come together to show true humanity and help out other humans, animals and our environment to heal and prosper.

مهم‌تر از همه، انسانیت فقط محدود به خود انسان نیست، بلکه مربوط به مراقبت از محیط‌زیست و هر موجود زنده‌ی دیگر نیز می‌شود. همه‌ی ما باید با هم متحد شویم تا انسانیت واقعی را نشان دهیم و به سایر انسان‌ها، حیوانات و محیط‌زیست خود کمک کنیم تا بهبود یابند.

The Great Humanitarians

انسان‌دوستان بزرگ

There are many great humanitarians who live among us and also in history. To name a few, we had Mother Teresa, Mahatma Gandhi, Nelson Mandela, Princess Diana and more. These are just a few of the names which almost everyone knows.

بسیاری از انسان‌دوستان بزرگ در میان ما زندگی می‌کنندو در تاریخ وجود داشته‌اند؛ برای نمونه مادر ترزا، مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، پرنسس دایانا و… این‌ها تنها تعدادی از اسامی است که تقریبا همه آن‌ها را می‌شناسند.

Mother Teresa was a woman who devoted her entire life to serving the poor and needy from a nation. Rabindranath Tagore was an Indian poet who truly believed in humanity and considered it his true religion.

مادر ترزا زنی بود که تمام زندگی خود را وقف خدمت به فقرا و نیازمندان یک ملت کرد. رابیندرانات تاگور هم یک شاعر هندی بود که واقعا به انسانیت اعتقاد داشت و آن را دین واقعی خود می‌دانست.

Similarly, Nelson Mandela was a great humanitarian who worked all his life for those in need. He never discriminated against any person on the basis of color, sex, creed or anything.

به همین ترتیب، نلسون ماندلا یک انسان‌دوست بزرگ بود که تمام زندگی خود را برای نیازمندان کار کرد. او هرگز بر اساس رنگ، جنسیت، عقیده یا هر چیز دیگری علیه هیچ فردی تبعیض قائل نشد.

Further, Mahatma Gandhi serves as a great example of devoting his life to free his country and serve his fellow countrymen. He died serving the country and working for the betterment of his nation. Thus, we must all take inspiration from such great people.

علاوه‌براین، مهاتما گاندی نمونه‌ای عالی از کسی است که زندگی خود را وقف آزادی کشورش و خدمت به هموطنان خود می‌کند. او در راه خدمت به کشور و تلاش برای بهبود کشورش از دنیا رفت. بنابراین، همه‌ی ما باید از چنین افراد بزرگی الهام بگیریم.

The acts and ways of these great humanitarians serve as a great example for us now to do better in our life. We must all indulge in acts of giving back and coming to help those in need. All in all, humanity arises from selfless acts of compassion.

اعمال و روش‌های این انسان‌دوستان بزرگ الگویی عالی برای ما است تا در زندگی خود بهتر عمل کنیم. همه‌ی ما باید به کارهایی مبنی بر انفاق و کمک به نیازمندان بپردازیم. در مجموع، انسانیت از اعمال فداکارانه و شفقت ناشی می‌شود.

پیشنهاد مطالعه: لکچر انگلیسی درباره شهرت

Power of Humanity

قدرت انسانیت

Humanity means three different things: a species; a behavior, and a global identity. The historical relationship between these different dimensions of humanity has been elegantly discussed by the late Bruce Mazlish in his 2009 book The Idea of Humanity in a Global Era and it is important to distinguish between these three aspects of being human as we prepare to meet as a global humanitarian movement once again.

انسانیت به معنای سه چیز متفاوت است: یک گونه، یک رفتار و یک هویت جهانی. رابطه‌ی تاریخی بین این ابعاد مختلف بشریت توسط بروس مازلیش فقید در سال ۲۰۰۹ در کتابش با عنوان «ایده‌ی انسانیت در یک عصر جهانی» به‌زیبایی مورد بحث قرار گرفته است و مهم است که بین این سه جنبه از انسان بودن تمایز قائل شویم، همان‌طور که بار دیگر برای ملاقات با یکدیگر در جنبش جهانی بشردوستانه آماده می‌شویم.

Humanity as species

انسانیت به‌عنوان گونه

The first meaning of humanity describes a particular kind of animal that biologists encouragingly call homo sapiens – or wise human – and which seems distinct from all other animals because of its powers of language, reasoning, imagination and technology. This biological and evolutionary use of the term has the same meaning as “humankind” and marks us out as a particular life form that is different to other kinds of animal and vegetative life.

اولین معنای انسانیت، نوع خاصی از حیوان را توصیف می‌کند که زیست‌شناسان آن را هومو ساپینس – یا انسان خردمند – می‌نامند و به دلیل قدرت زبان، استدلال، تخیل و فناوری از سایر حیوانات متمایز به نظر می‌رسد. این کاربرد بیولوژیکی و تکاملی که همان به اصطلاح معنای «انسان» را دارد، ما را به‌عنوان شکل خاصی از زندگی که با دیگر انواع حیات حیوانی و نباتی متفاوت است، مشخص می‌کند.

The power of the human species is considerable over the non-human world. This is mainly because our intelligence has consistently invented and deployed tools and technology which means we have come to dominate the earth, and our imagination has shaped religious and political meanings around which we form competing interests and social movements.

قدرت نوع بشر بر جهان غیر انسانی قابل‌توجه است. دلیل آن عمدتا این است که هوش ما به‌طور مداوم ابزارها و فناوری را اختراع کرده و به کار گرفته است که به‌معنای این است که ما آمده‌ایم تا بر زمین تسلط داشته باشیم و تخیل ما معانی مذهبی و سیاسی را شکل داده است که حول آن منافع و جنبش‌های اجتماعی رقابتی را شکل دهیم.

Our tools mean we are not a simple species but always function as a hybrid species – part human and part technology – in a constantly changing mix of human and non-human components. This hybrid humanity must infuriate non-human life like lions and microbes who could easily “take us down” in a fair fight of simple life forms, but who have consistently encountered us in hybrid forms in which we merge our humanity with spears, guns, horses, cars, vaccines and antibiotics.

ابزارهای ما نشان‌‌دهنده‌ی این است که ما یک گونه‌ی ساده نیستیم، اما همیشه به‌عنوان یک گونه‌ی ترکیبی - بخشی از انسان و بخشی از فناوری - در ترکیبی از اجزای انسانی و غیرانسانی دائما در حال تغییر عمل می‌کنیم. این انسانیت دوگونه باید زندگی غیرانسانی مانند شیرها و میکروب‌ها را خشمگین کند که به‌راحتی می‌توانند ما را در نبردی منصفانه از اشکال ساده‌ی زندگی «از پای درآورند»، اما همواره در اشکال ترکیبی با ما مواجه شده‌اند که در آن انسانیت با نیزه‌ها، تفنگ‌ها، اسب‌ها، اتومبیل‌ها، واکسن‌ها و آنتی بیوتیک‌ها در هم آمیخته است.

We operate routinely in these human-machine interactions (HMI) of various kinds. For Example I am doing it now typing on my Laptop with an electric fan to keep me cool on a hot summer’s day. Our mechanization gives us exponential power and unfair advantage over non-human life forms both large and microscopic, which tend to remain simple in one form except for bacteria and viruses, our most threatening predators, which can change form relatively fast.

ما به‌طور معمول در این تعاملات انسان-ماشین (اچ‌ام‌آی) به اشکال متنوعی عمل می‌کنیم. به‌عنوان مثال من اکنون این تعامل انسان-ماشین‌گونه را انجام می‌دهم و در لپ‌تاپ خود و همراه با یک فن برقی درحال تایپ کردن هستم تا در یک روز گرم تابستانی خنک باشم. مکانیزاسیون‌ به ما قدرت تصاعدی و مزیتی غیرمنصفانه نسبت به اشکال حیات غیرانسانی در ابعاد بزرگ و میکروسکوپی می‌دهد که در یک شکل ساده باقی می‌مانند می‌دهد؛ به‌جز باکتری‌ها و ویروس‌ها، تهدیدکننده‌ترین شکارچیان ما که می‌توانند نسبتا سریع شکلشان را تغییر دهند.

Our essential hybridity with other animal, plant and machine life is now in the emergent stages of a giant leap towards new forms of power which we cannot envision. New applications of biotech, robotics and artificial intelligence (AI) mean that our hybrid humanity is about to expand exponentially in a way that is already changing what it means to be human. Today’s technologists are focused hard on simplifying human-machine interfaces – different types of “dashboards” which use our five human senses and recognize human gestures so that our humanity interacts seamlessly with AI of various kinds. These interfaces will increasingly be embedded in our bodies and minds as new levels of interactivity with technology which will inevitably change the experience of being human and the power of humanity.

پیوند اساسی ما با دیگر حیوانات، گیاهان و زندگی ماشینی اکنون در مراحل ظهور یک جهش عظیم به سمت اشکال جدیدی از قدرت است که حتی نمی‌توانیم تصور کنیم. کاربردهای جدید بیوتکنولوژی، رباتیک و هوش مصنوعی (ای‌آی) به این معنی است که انسانیت ترکیبی ما به‌طور تصاعدی در حال گسترش است، به گونه‌ای که در حال حاضر معنای انسان بودن را تغییر می‌دهد. فن‌آوران امروزی به‌شدت بر ساده‌سازی رابط‌های انسان و ماشین متمرکز شده‌اند - انواع مختلف «داشبورد» که از حواس پنج‌گانه‌ی انسانی ما استفاده می‌کنند و حرکات انسان را تشخیص می‌دهند تا انسانیت ما به‌‌طور یکپارچه در ابعاد متنوع با هوش مصنوعی تعامل داشته باشد. این رابط‌ها به‌طور فزاینده‌ای در بدن و ذهن ما به‌عنوان سطوح جدیدی از تعامل با فناوری جاگذاری می‌شوند که به‌ناچار تجربه‌ی انسان بودن و قدرت انسانیت را تغییر خواهند داد.

پیشنهاد مطالعه: لکچر انگلیسی درباره هوش مصنوعی

Technology will not just change us where we are but also change where we can be. Humanity will be enhanced in time and space but also relocated across time and space. For example, because I am on Twitter or Skype, I can already be visibly present elsewhere, speaking and responding in thousands of different places across time and space. This is radically different from my great grandmother who could only ever really be visible and engaged in one place at one time, or in two places at two times when someone far away was reading a letter from her.

تکنولوژی نه‌تنها ما را در جایی که اکنون هستیم تغییر می‌دهد، بلکه جایی که می‌توانیم باشیم را نیز تغییر خواهد داد. انسانیت در زمان و مکان تقویت خواهد شد، اما همچنین در طول زمان و مکان نیز جابه‌جا خواهد شد. به‌عنوان مثال، از آنجاکه من در توییتر یا اسکایپ هستم، می‌توانم در جای دیگری به‌وضوح حضور داشته باشم و در هزاران مکان مختلف در زمان و مکان صحبت کنم و پاسخ بدهم. این کاملا با مادر مادربزرگ من متفاوت است که واقعا فقط می‌توانست در یک مکان و در یک زمان قابل مشاهده و درگیر باشد، یا نهایتا در دو مکان و در دو زمان در هنگامی که شخصی در دوردست در حال خواندن نامه‌ای از او بود.

This time-space compression and its resulting context collapse which began with radio and television is an ever-increasing feature of being human. Some of our grandchildren will probably be talking and listening simultaneously in a hundred different places at once in embodied replicas as holograms or humanoid drones. They will probably be fluent in all languages, move through space much faster than us and live forever on earth and in space because of biological and AI enhancements. Our machines will develop new levels of autonomy which, although created by humans, are inevitably adapted by machine learning into new forms of non-human and non-animal life.

این فشرده‌سازی زمان-مکان و فروپاشی زمینه‌های ناشی از آن که با رادیو و تلویزیون آغاز شد، ویژگی رو به پیشرفت انسان بودن است. برخی از نوه‌های ما احتمالا همزمان در صدها مکان مختلف در کپی‌های تجسم یافته به‌عنوان هولوگرام یا درون‌های انسان‌نما صحبت می‌کنند و گوش می‌دهند. آن‌ها احتمالا به همه‌ی زبان‌ها مسلط خواهند بود، بسیار سریع‌تر از ما در فضا حرکت خواهد کرد و به دلیل پیشرفت‌های بیولوژیکی و هوش مصنوعی برای همیشه روی زمین و در فضا زندگی خواهند کرد. ماشین‌های ما سطوح جدیدی از خودمختاری را توسعه خواهند داد که گرچه توسط انسان ایجاد شده است، اما به‌ناچار توسط یادگیری ماشینی به اشکال جدیدی از زندگی غیر انسانی و غیر حیوانی تطبیق داده می‌شود.

This all means that the power of humanity as a species is about to increase dramatically because of a revolution in human-machine interaction which will see new forms of hybridity beyond our current imagining. Our human power will become even greater but what about our wisdom and the way we use this new power of humanity? In short, what about the ethics of our behavior in our new hybrid humanity?

همه این‌ها به این معنی است که قدرت بشریت به‌عنوان یک گونه به دلیل انقلابی در تعامل انسان و ماشین که شکل‌های جدیدی از ترکیب را فراتر از تصور فعلی ما خواهد دید، به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد. قدرت انسانی ما حتی بیشتر خواهد شد، اما در مورد خرد ما و روشی که ما از این قدرت جدید انسانیت استفاده می‌کنیم، چطور؟ یا به‌طور خلاصه، در مورد اخلاق رفتاری ما در خصوص انسانیت ترکیبی جدیدمان چطور؟

Humanity as ethical behavior

انسانیت به‌عنوان رفتار اخلاقی

We now come to the second meaning of humanity which is used to describe a certain moral value that we can see operating across humankind as kindness and compassion for one another. We can therefore understand this second meaning as the kindness of humans. This humanity is our first Fundamental Principle and primary purpose in the Red Cross and Red Crescent Movement and has been summarized as follows since 1965:

“To prevent and alleviate human suffering wherever it may be found (and) to protect life and health and ensure respect for the human being.”

اکنون به معنای دوم انسانیت می‌رسیم که برای توصیف یک ارزش اخلاقی خاص استفاده می‌شود که می‌توانیم آن را به‌عنوان مهربانی و شفقت نسبت به یکدیگر ببینیم. بنابراین می‌توانیم این معنای دوم را مهربانی انسان‌ها بدانیم. این انسانیت اولین اصل اساسی و هدف اولیه‌ی ما در نهضت صلیب سرخ و هلال احمر است و از سال ۱۹۶۵ به شرح زیر خلاصه شده است:

«برای پیشگیری و کاهش درد و رنج انسان در هر کجا که یافت شود (و) برای محافظت از زندگی و سلامتی و اطمینان از احترام به انسان.»

This principle of humanity is the fundamental value at play in every Red Cross and Red Crescent worker wherever they are in the world today. If you stop one of them in whatever they are doing – taking blood donations in a major city, organizing relief in war or disaster, or negotiating with diplomats in the UN Security Council – and ask them why they are doing it, each one them should simply answer: “I am trying to protect life and health and ensure respect for human beings.”

این اصل انسانیت، ارزش اساسی هر کارمند صلیب سرخ و هلال احمر در هر کجای جهان امروز است. اگر یکی از آن‌ها را در هر کاری که انجام می‌دهند - اهدای خون در یک شهر بزرگ، سازماندهی امدادی در جنگ یا فاجعه، یا مذاکره با دیپلمات‌ها در شورای امنیت سازمان ملل متحد - متوقف کنید و از آن‌ها بپرسید که چرا این کار را انجام می‌دهند، هر کدام از آن‌ها باید به سادگی پاسخ دهند: «من سعی می‌کنم از زندگی و سلامتی محافظت کنم و احترام به انسان‌ها را تضمین کنم.»

This is humanity in action and it is the power of this humanity – humane behavior towards other humans – that we seek to celebrate, improve and increase in our Movement’s 33rd International Conference in December.

این انسانیت در عمل است و قدرت این نوع انسانیت – رفتار انسانی با سایر انسان‌ها – است که ما در سی‌و‌سومین کنفرانس بین‌المللی جنبش خود در ماه دسامبر به دنبال آن هستیم تا آن را جشن بگیریم، بهبود بخشیم و افزایش دهیم.

Humanity in this sense is human behavior that cares for other humans because of a profound and universally held conviction that life is better than death, and that to live well means being treated humanely in relationships of mutual respect. This commitment is a driving principle in the rules of behavior in the Geneva Conventions, whose 70th anniversary falls this year, and in the Disaster Laws recommended by the Movement to ensure better disaster prevention, preparedness and response around the world.

انسانیت در این معنا رفتاری انسانی است که به انسان‌های دیگر اهمیت می‌دهد، زیرا این اعتقاد عمیق و همگانی وجود دارد که زندگی بهتر از مرگ است و اینکه خوب زیستن به‌معنای رفتار انسانی در روابط متقابل است. این تعهد یک اصل محرک در قواعد رفتار در کنوانسیون‌های ژنو است که هفتادمین سالگرد آن در سال جاری است و در قوانین بلایا که توسط این جنبش برای اطمینان از پیشگیری، آمادگی و واکنش بهتر در برابر بلایا در سراسر جهان توصیه شده است.

The Red Cross and Red Crescent Movement is at once symbol, advocate and embodiment of this ethic of humanity and so is constantly working emotionally, judicially and practically to increase humanity as a dominant form of human behavior in extreme situations. This is not easy, of course, because the human species is ethically ambivalent and not simply driven by an ethic of humanity. We are also deeply competitive, cruel and violent as a species and often believe that some things we have constructed are much more important than particular human lives. The reason that the call for humanity is so loud is because our record of inhumanity is so long, and the power of inhumanity is often greater than the power of humanity.

نهضت صلیب سرخ و هلال احمر در عین حال نماد، مدافع و تجسم این اخلاق بشریت است و از این رو پیوسته از نظر احساسی، قضایی و عملی برای افزایش انسانیت به‌عنوان شکل غالب رفتار انسانی در شرایط سخت تلاش می‌کند. البته این کار آسانی نیست، زیرا نوع بشر از نظر اخلاقی دارای دو جنبه است و صرفا توسط اخلاق انسانی هدایت نمی‌شود. ما همچنین به‌عنوان یک گونه، عمیقا رقابتی، ظالم و خشن هستیم و اغلب معتقدیم که برخی از چیزهایی که ساخته‌ایم بسیار مهم‌تر از زندگی انسان‌های خاص است. دلیل اینکه ندای انسانیت اینقدر بلند است این است که سابقه‌ی غیرانسانی ما بسیار طولانی است و قدرت غیر انسانی بودن اغلب از قدرت انسانیت بیشتر است.

And what of humanity’s behavior towards non-human life? In our era of climate crisis, environmental degradation and multiple species extinction, the moral principle of humanity is looking increasingly self-referential and incomplete as a primary ethic for the human species. Quite simply, it is not enough for humans only to be kind to humans.

و اما رفتار انسانی در قبال زندگی غیر انسانی چیست؟ در عصر بحران آب و هوا، تخریب محیط‌زیست و انقراض گونه‌های متعدد، اصل اخلاقی انسانیت به‌عنوان یک اخلاق اولیه برای گونه‌ی انسان به‌طور فزاینده‌ای خودخواهانه و ناقص به نظر می‌رسد. خیلی ساده بخواهیم بگوییم، فقط مهربانی انسان با انسان کافی نیست.

The principle of humanity as currently expressed is a classic example of speciesism in ethics. It cares only about one species – our own. We may claim that the principle of humanity is a niche ethic for calamitous human situations which rightly trumps wider ethical considerations in extremis, but this is neither true nor realistic. It is not true because the principle of humanity already takes account of the natural environment in the laws of war and the norms of disaster response and so recognizes the importance of non-human life in its own right and as a means to human life. Nor is it realistic at a time when our biggest existential challenge as a species arises from our relationship with the non-human world around us.

اصل انسانیت همانطور که در حال حاضر بیان می‌شود نمونه‌ی کلاسیک گونه‌گرایی در اخلاق است. یعنی فقط به یک گونه اهمیت می‌دهد؛ گونه‌ی ما. ممکن است ادعا کنیم که اصل انسانیت یک اخلاق خاص برای موقعیت‌های فاجعه‌بار انسانی است که به‌درستی بر ملاحظات اخلاقی گسترده‌تر در افراط غلبه می‌کند، اما این نه درست است و نه واقع‌بینانه. این درست نیست زیرا اصل انسانیت هم‌اکنون نیز محیط طبیعی در قوانین جنگ و هنجارهای واکنش به بلایا را شامل می‌شود و بنابراین اهمیت زندگی غیرانسانی را به خودی خود و به‌عنوان وسیله‌ای برای زندگی انسان تشخیص می‌دهد. در زمانی که بزرگ‌ترین چالش وجودی ما به‌عنوان یک گونه از رابطه‌ی ما با دنیای غیرانسانی اطرافمان ناشی می‌شود، اصلا واقع‌بینانه نیست.

The principle of humanity must, therefore, keep pace with the ethical evolution of humanity (the species) and needs to expand its purpose and behavior towards non-human life. This currently includes all animal and vegetative life. But, in future, it is increasingly also likely to include non-human machines like robots and AI which may develop their own levels of consciousness, feelings and rights as they increasingly merge with humanity – the species and its ethics – in hybrid forms.

بنابراین، اصل انسانیت باید همگام با تکامل اخلاقی بشریت (گونه‌ها) باشد و باید هدف و رفتار خود را نسبت به زندگی غیر انسانی گسترش دهد. این در حال حاضر شامل تمام حیات حیوانی و گیاهی است. اما اصل انسانیت احتمالا در آینده، به‌طور فزاینده‌ای ماشین‌های غیرانسانی مانند ربات‌ها و هوش مصنوعی را نیز شامل می‌شود که ممکن است سطوح هوشیاری، احساسات و حقوق خود را توسعه دهند زیرا به‌طور فزاینده‌ای با بشریت - از لحاظ گونه و اخلاق آن - در اشکال ترکیبی ادغام خواهند شد.

Here time is pressing. We may have little time to work out what it means to apply humane behavior within non-human machines and towards non-human machines. This means agreeing how non-human machines and new models of human-machine interactions can behave with humanity, especially as new weapons systems. It will also mean thinking about how we should show humanity to increasingly machine-like humans and human-like machines.

در اینجا زمان فشار می‌آورد. ممکن است زمان کمی برای بررسی معنای اعمال رفتار انسانی در ماشین‌های غیرانسانی و در رابطه با ماشین‌های غیرانسانی آینده داشته باشیم. این به‌معنای توافقی است که چگونه ماشین‌های غیرانسانی و مدل‌های جدید تعامل انسان و ماشین می‌توانند با بشریت تعامل کنند، به‌ویژه به‌عنوان سیستم‌های تسلیحاتی جدید. همچنین به این معنی است که فکر کنیم چگونه باید انسانیت را به انسان‌های ماشین‌مانند و ماشین‌های انسان‌مانند نشان دهیم.

We may have even less time to think hard about what it means to show humanity to non-human environments and animals in the Movement’s humanitarian norms and work. At the moment, our humanitarian action can be profoundly inhumane to non-human life, neither protecting nor respecting it.

حتی ممکن است زمان کمتری برای فکر کردن به معنای نشان دادن انسانیت به محیط‌های غیرانسانی و حیوانات در جنبش هنجارها و کارهای بشردوستانه داشته باشیم. در حال حاضر، اقدام انسان‌دوستانه‌ی ما می‌تواند عمیقا برای زندگی غیرانسانی ضدانسانی باشد، نه حفاظت و احترام به آن.

With all this uncertainty about what exactly it may mean to be human in future and the persistent record of our inhumanity to each other and towards non-human life, what sense does it make to try to aspire to a single global identity as billions of human beings?

با این همه عدم اطمینان در مورد اینکه انسان بودن در آینده دقیقا چه معنایی دارد و سابقه‌ی مداوم ضدانسانی بودن ما نسبت به یکدیگر و به سوی زندگی غیرانسانی، چه منطقی دارد که تلاش کنیم به‌عنوان میلیاردها انسان به یک هویت جهانی واحد بپردازیم؟

پیشنهاد مطالعه: لکچر انگلیسی درباره آینده

Humanity as global identity

انسانیت به‌عنوان هویت جهانی

Over the last 200 years, a third sense of humanity has increasingly referred to a single global identity across all human societies. This is not a simple biological identity but the idea that as a conflicted species we can and must build a single global political identity in which every human has a stake. This global identity is a meta identity which transcends smaller identities shaped by culture, nation, class, political opinion and religion.

در طول ۲۰۰ سال گذشته، حس سوم انسانیت به‌طور فزاینده‌ای به یک هویت جهانی واحد در تمام جوامع بشری اشاره کرده است. این یک هویت ساده‌ی زیستی نیست، بلکه به این ایده اشاره دارد که ما به‌عنوان یک گونه‌ی متضاد می‌توانیم و مجبوریم یک هویت سیاسی جهانی واحدی بسازیم که هر انسانی در آن سهمی داشته باشد. این هویت جهانی، فراهویتی است که فراتر از هویت‌های کوچک‌تر شکل‌گرفته توسط فرهنگ، ملت، طبقه، عقاید سیاسی و مذهب است.

The purpose of this single political humanity is to build a human “we” in which can share a common species consciousness as one group sharing a single planetary “home” and so work together on common problems and common opportunities that face the whole of humanity.

هدف این انسانیت سیاسی واحد، ساختن یک «ما» انسانی است که در آن می‌توانیم در آگاهی گونه‌ای مشترک به‌عنوان یک گروه مشترک در یک «خانه»‌ی سیاره‌ای سهیم باشیم و از این رو برای حل مشکلات مشترک و فرصت‌های مشترکی که کل بشریت با آن مواجه است، همکاری داشته باشیم.

This political sense of being a single global group is experiencing push-back today as a broad-based politics of ethnic and economic nationalism expressed skepticism about globalism of all kinds. This political turn sees many people asking national politicians to think “more about us here” and “less about them over there”. But our Movement continues to argue that it is important to imagine and build a global sense of humanity because our common human problems are intense and interdependent, and can only be solved internationally not just nationally.

این معنای سیاسی از یک «گروه جهانی واحد» بودن، امروزه در حال تجربه‌ی عقب‌نشینی است، زیرا سیاست‌های مبتنی بر ناسیونالیسم قومی و اقتصادی در مورد جهانی‌گرایی از همه نوع آن، دارای شک و تردید هستند. این چرخش سیاسی باعث می‌شود که بسیاری از مردم از سیاستمداران ملی بخواهند که «در بیشتر در مورد ما» و «کمتر در مورد آ‌ن‌ها» فکر کنند. اما جنبش ما همچنان به این استدلال می‌پردازد که تصور و ایجاد یک حس جهانی از انسانیت مهم است، زیرا مشکلات مشترک انسانی ما شدید و وابسته به هم هستند و نه‌تنها فقط در سطح بین‌المللی بلکه در سطح ملی هم قابل حل هستند.

There are five truly existential problems that we all share as members of the human species, and always have done. Threats from each one can be significantly reduced if we work together to solve them in the spirit of Dumas’ Three Musketeers: “all for one and one for all”. This is what we try to do at the International Conference. Our perennial five problems are:

  1. The problem of our violence as a species as it plays out terribly in war and violent crime.
  2. Our struggle for fairness and our desire to reduce inequalities between us.
  3. Our predators and their threat to our health which now take mainly microscopic form as infectious microbes, or chronic and autoimmune diseases in which we attack ourselves.
  4. Our relationship with the non-human environment and its impact on human survival.
  5. The promethean risk of our creativity and how our technological inventions help and harm as they change the world around us and redefine humanity itself in new hybrid forms.

پنج مشکل واقعا وجودی وجود دارد که همه‌ی ما به‌عنوان اعضای نوع بشر در آن‌ها مشترک هستیم و همیشه بوده‌ایم. تهدیدهای ناشی از هر یک از آن‌ها را می‌توان به میزان قابل‌توجهی کاهش داد؛ اگر با هم کار کنیم تا آن‌ها را با روحیه‌ی کتاب سه تفنگدار دوما حل کنیم: «همه برای یکی و یکی برای همه». این همان کاری است که ما سعی می‌کنیم در کنفرانس بین‌المللی انجام دهیم. پنج مشکل همیشگی ما عبارتند از:

۱. مشکل خشونت ما به‌عنوان یک گونه که به‌طرز وحشتناکی در جنگ و جنایات خشن ظاهر می‌شود.

۲. مبارزه‌ی ما برای عدالت و تمایل ما برای کاهش نابرابری بین خود.

۳. شکارچیان ما و تهدید آن‌ها برای سلامتی ما که در حال حاضر عمدتا به‌شکل میکروسکوپی به‌عنوان میکروب‌های عفونی یا بیماری‌های مزمن و خود ایمنی هستند که در آن، به خودمان حمله می‌کنیم.

۴. رابطه‌ی ما با محیط غیر انسانی و تاثیر آن بر بقای انسان.

۵. خطر گستاخی خلاقیت ما و اینکه چگونه اختراعات تکنولوژیکی هم به ما کمک می‌کنند و هم آسیب می‌رسانند، زیرا جهان اطراف ما را تغییر می‌دهند و خود انسانیت را هم در اشکال ترکیبی جدید بازتعریف می‌کنند.

These five deep species problems will require a powerful response by all humanity, with an ethic of humanity, to ensure the survival of humanity.

این پنج مشکل گونه‌ای عمیق مستلزم پاسخی قدرتمند از سوی تمام بشریت، به‌وسیله‌ی اخلاق انسانی، برای تضمین بقای بشریت است.

Humanity is a quality of an individual that is being gifted by nature to one and by which one is distinguished from other beings. Being human does not mean that an individual possesses humanity. The quality of humanity in an individual takes note of what he does for people who give nothing back in return to the favor they had offered. Extra- ordinary humanity in a human being has been portrayed beautifully by Mother Teresa as She had created a glorious example of Humanity across the world and particularly in India. Humanity means caring for and helping others whenever and wherever possible.

انسانیت صفتی فردی است که توسط طبیعت به یک فرد هدیه داده می‌شود و به واسطه‌ی آن از موجودات دیگر متمایز می‌شود. انسان بودن به این معنا نیست که یک فرد دارای انسانیت باشد. کیفیت انسانیت در یک فرد به کارهایی که او برای افرادی دیگر بدون انتظار برای بازگردانده شدن لطفش انجام می‌دهد اشاره دارد. انسانیت غیرعادی در یک انسان توسط مادر ترزا به‌زیبایی به تصویر کشیده شده است، زیرا او نمونه‌ای باشکوه از انسانیت در سراسر جهان و به‌ویژه در هند خلق کرده است. انسانیت یعنی مراقبت و کمک به دیگران در هر زمان و هر کجا که ممکن است.

Humanity means helping others at times when they need that help the most, humanity means forgetting your selfish interests at times when others need your help. Humanity means extending unconditional love to each and every living being on Earth.

انسانیت یعنی کمک به دیگران در مواقعی که بیشتر به آن کمک نیاز دارند، انسانیت یعنی فراموش کردن علایق خودخواهانه در مواقعی که دیگران به کمک شما نیاز دارند. انسانیت یعنی ابراز عشق بی‌قید و شرط به تک‌تک موجودات زنده‌ی روی زمین.

A perfect example of humanity can be demonstrated by the story of a king. A king with a kind heart once saw a pigeon and an Eagle fighting. He possessed the ability of communicating with the birds and animals. The pigeon asked the king to save him from the eagle. The king told the eagle that he is ready to pay any price in return for saving the pigeon. The eagle asks the king to give him the equal amount of flesh to the weight of the flesh of the pigeon. Agreeing to the Eagle’s condition, the king starts chopping off his own flesh equal to the flesh of the pigeon. After donating a little bit of his flesh, he still finds the pigeon heavier. Finally he surrenders the whole of himself to the Eagle to eat. That is the moment when both the Eagle and the pigeon turn into angels who appeared on the earth to test the extent of the king’s humanity. The king is now rewarded with the most precious rewards and heaven after life for his deed of humanity.

یک نمونه‌ی کامل از انسانیت را می‌توان با داستان یک پادشاه نشان داد. پادشاهی با قلبی مهربان، یک بار کبوتر و عقابی را دید که در حال جنگ بودند. او توانایی برقراری ارتباط با پرندگان و حیوانات را داشت. کبوتر از پادشاه خواست تا او را از دست عقاب نجات دهد. پادشاه به عقاب گفت که حاضر است در ازای نجات کبوتر هر بهایی را بپردازد. عقاب از پادشاه می‌خواهد که به اندازه‌‌ی وزن گوشت کبوتر به او گوشت بدهد. پادشاه با موافقت با شرایط عقاب، شروع به خرد کردن گوشت خود به‌اندازه‌ی گوشت کبوتر می‌کند. پس از اهدای کمی از گوشت خود، او همچنان دید که وزن کبوتر سنگین‌تر است. سرانجام تمام وجود خود را به عقاب تسلیم می‌کند تا او بخورد. آن لحظه همان لحظه‌ای است که هم عقاب و هم کبوتر به فرشتگانی تبدیل می‌شوند که روی زمین ظاهر شدند تا میزان انسانیت پادشاه را بیازمایند. پادشاه اکنون با گرانبهاترین پاداش‌ها و بهشت ​​پس از زندگی برای عمل انسانی خود پاداش می‌گیرد.

This story can be understood as an exaggerated statement so that individuals understand the importance of humanity in their day to day lives. It is important to understand one important fact "an individual’s life is successful not by the number of degrees he or she attains but by the degree of humanitarian activities that individual is involved in on a day to day basis".

این داستان را می‌توان به‌عنوان یک بیانیه‌ی اغراق‌آمیز درک کرد تا افراد، اهمیت انسانیت را در زندگی روزمره‌ی خود درک کنند. درک یک واقعیت مهم دارای اهمیت است: «زندگی یک فرد موفقیت‌آمیز است نه به‌خاطر تعداد درجاتی که به دست می‌آورد، بلکه به‌دلیل میزان فعالیت‌های بشردوستانه‌ای که روزانه انجام می‌دهد».

Serving the poor and the disabled is one of the greatest humanitarian help an individual can provide in his or her lifetime without any caste, creed, color and religions. It is essential to understand the fact that we are extremely lucky to have everything we desire at any point of the time we need. Serving the needy means that you yourself think that you have more than enough resources to your disposal.

خدمت به فقرا و ناتوانان یکی از بزرگترین کمک‌های بشردوستانه است که یک فرد می‌تواند در طول زندگی خود بدون توجه به هیچ طبقه، عقیده، رنگ و مذهب ارائه کند. درک این واقعیت ضروری است که ما بسیار خوش‌شانسیم که در هر مقطعی از زمانی که به آن نیاز داریم، همه‌ی چیزهایی را که آرزو می کنیم، در اختیار داریم. خدمت به نیازمندان به این معناست که خود شما هم فکر می‌کنید که منابعی بیش از اندازه در اختیار دارید.

People who always crib that they do not have sufficient facilities available despite having everything can never provide humanitarian services because if one has the mindset of not being self-sufficient, how can he or she help someone else. One is always remembered for his or her good deeds and it is essential to understand that there is no better deed than providing services for humanitarian causes. If eating and having fun is only what we are born to do then we should keep one thing in mind, even animals can do such activity, if God has made us humans there has to be some reason behind it.

افرادی که همیشه با وجود داشتن همه‌چیز امکانات کافی در دسترس ندارند، هرگز نمی‌توانند خدمات بشردوستانه ارائه دهند، زیرا اگر فردی ذهنیت خودکفایی داشته باشد، چگونه می‌تواند به دیگری کمک کند. انسان همیشه به‌خاطر کارهای نیکش به یاد می‌آید و درک این نکته ضروری است که هیچ کاری بهتر از خدمت‌رسانی با اهداف بشردوستانه نیست. اگر غذا خوردن و خوش‌گذرانی تنها کاری است که ما برای آن به دنیا آمده‌ایم، پس باید یک چیز را در نظر داشته باشیم، حتی حیوانات هم می‌توانند چنین فعالیتی را انجام دهند، اگر خدا ما را به‌عنوان انسان ساخته است، باید دلیلی پشت آن باشد.

Only human beings can understand the importance of humanity and it is humanity as a result of intelligence which actually gives the core essence to human existence.One will not need a hefty bank account to contribute towards humanitarian activities.

فقط انسان‌ها می‌توانند اهمیت انسانیت را درک کنند و این انسانیت در نتیجه‌ی هوشی است که در واقع جوهره‌ی اصلی وجود انسان را شکل می‌دهد. برای مشارکت در فعالیت‌های بشردوستانه نیازی به حساب بانکی سنگین نخواهد بود.

Paying your domestic help fairly is also humanity. One is willing to pay thousands of bucks for your medical check- up but when it comes to paying your employee, you want to save every penny.

کمک‌های عادی و روزمره‌ی شما نیز انسانیت محسوب می‌شود. یکی حاضر است هزاران دلار برای معاینه‌ی پزشکی شما بپردازد، اما وقتی نوبت به پرداخت حقوق به کارمندان می‌رسد، می‌خواهید هر پنی از آن را پس‌انداز کنید.

Humanitarian activities should never be performed in order to achieve fame or to gain a status symbol. One can easily achieve fame by the work you do. Lifting the heavy bag of an old woman is humanity, helping a disabled to cross the road is humanity, helping your mom in doing work is humanity, in fact helping anyone who is in need is humanity. As one understands the importance of humanity in day to day life, the purpose for which we are on Earth is automatically fulfilled.

فعالیت‌های بشردوستانه هرگز نباید برای کسب شهرت یا به‌دست‌آوردن یک موقعیت نمادین انجام شود. با کاری که انجام می‌دهید می‌توانید به‌راحتی به شهرت دست پیدا کنید. بلند کردن کیف سنگین یک پیرزن انسانیت است، کمک کردن به یک معلول برای عبور از خیابان انسانیت است، کمک به مادرتان در انجام کارها انسانیت است، در واقع کمک کردن به هر نیازمندی انسانیت است. با درک اهمیت انسانیت در زندگی روزمره، هدفی که برای آن روی زمین هستیم به‌طور خودکار برآورده می‌شود.

Humanity is an important part of life which tells us to help others, try to understand others and realize the people's problems with our own eyes and try to help them. Showing humanity One doesn't need to be a rich person, even a poor person can show humanity by helping someone or sharing his or her food, etc. When you show humanity you have a feel click or a pinch from your inner soul which you cannot get from something else.

انسانیت بخش مهمی از زندگی است که به ما می‌گوید به دیگران کمک کنیم، سعی کنیم دیگران را درک کنیم و با چشمان خود به مشکلات مردم پی ببریم و تلاش کنیم به آن‌ها کمک کنیم. یک فرد برای نشان دادن انسانیت خود نیازی به ثروتمند بودن ندارد، حتی یک فرد فقیر نیز می‌تواند با کمک به کسی یا تقسیم غذای خود و… انسانیت را به نمایش گذارد. وقتی انسانیت را نشان می‌دهید، صدایی از روح درونی خود خواهید داشت که نمی‌توانید آن [آرامش] را از چیز دیگری دریافت کنید.

Every religion tells us about humanity, peace and love. That is why no religion is higher than humanity.. " One should like to help everyone without any caste, creed or color. We all want to help one another,human beings are like that. We all want to live by each other's happiness, not by each other's misery. We don't want to hate and despise one another. In this world there is room for everyone and the earth is rich and can provide for everyone.

هر دینی به ما درباره‌ی انسانیت، صلح و عشق می‌گوید. به همین دلیل است که هیچ دینی بالاتر از انسانیت نیست. «هر کسی باید دوست داشته باشد تا بدون توجه به طبقه، عقیده و رنگ انسان‌ها به آن‌ها کمک کند. همه‌ی ما می‌خواهیم به یکدیگر کمک کنیم، انسان‌ها این گونه هستند. همه‌ی ما می‌خواهیم با خوشبختی یکدیگر زندگی کنیم، نه با بدبختی یکدیگر. ما نمی‌خواهیم از یکدیگر متنفر شویم و یکدیگر را تحقیر کنیم. در این دنیا برای همه جا هست و زمین غنی است و می‌تواند زندگی را برای همه فراهم کند.

People do things for humanity on a larger scale. we should come up with what we have to do for humanity every day. We spend our time hanging around with friends going outside for parties. Have we ever fed a poor person on the road? Have we ever realized how poor people live their lives? No we haven't. Because we never realize that for what we are in this world we never realize our duties towards humanity. One should realize what for we are in this world? because every religion teaches us humanity and one who serves humanity is the happiest man on the globe.

مردم کارهایی را در مقیاس‌ بزرگ برای بشریت انجام می‌دهند. باید از خودمان بپرسیم که ما روزانه برای بشریت چه کاری انجام می‌دهیم. ما وقت خود را با دور زدن با دوستان می‌گذرانیم که برای مهمانی بیرون می‌روند. آیا تا‌به‌حال به یک فقیر در خیابان غذا داده‌ایم؟ آیا تا‌به‌حال متوجه شده‌ایم که مردم فقیر چگونه زندگی می‌کنند؟ نه، نکرده‌ایم، زیرا تا زمانی که متوجه نشویم برای چه در این دنیا هستیم، هرگز به وظایف خود در قبال بشریت پی نمی‌بریم. انسان باید بداند که برای چه در این دنیا هستیم زیرا هر دینی به ما انسانیت را می‌آموزد و کسی که به انسانیت خدمت می‌کند شادترین انسان روی کره‌ی زمین است.

اپلیکیشن زبانشناس

یکی از روش‌های جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی، استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی است. میان اپلیکیشن‌های فارسی زبان آموزش انگلیسی، زبانشناس با ارائه‌ی کامل‌ترین اپلیکیشن می‌تواند بهترین گزینه برای یادگیری انگلیسی باشد. امکانات فوق‌العاده‌ای مانند دروس آموزشی در سطوح مختلف، داستان‌های کوتاه و بلند همراه با ترجمه، جعبه لایتنر، یادگیری همراه با فیلم، موسیقی و پادکست تنها بخشی از امکانات اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا اپلیکیشن زبانشناس را دانلود کنید و از یادگیری زبان با آن لذت ببرید.

سخن پایانی

از آنجاکه تکنولوژی و سرمایه‌داری در این دوران با سرعت بیشتری در حال تکامل هستند، همه‌ی ما باید انسانیت را در هر جایی که ممکن است گسترش دهیم. وقتی شروع به تمرین انسانیت می‌کنیم، می‌توانیم با بسیاری از مشکلات بزرگ مانند گرم شدن کره‌ی زمین، آلودگی، انقراض حیوانات و… مقابله کنیم. امیدوارم از مطالعه‌ی لکچر انگلیسی در مورد انسانیت لذت برده باشید.