لکچر انگلیسی درباره خوشبختی با ترجمه فارسی

با مطالعه‌ی این لکچر، یاد می‌گیرید که چگونه به خوشبختی برسید و از زندگی لذت ببرید!

لکچر انگلیسی درباره خوشبختی با ترجمه فارسی

شادی و خوشبختی خواسته‌ی تمام انسان‌ها است و همه ما با هدف رسیدن به آن سخت تلاش می‌کنیم. اما اگر از تعداد زیادی از مردم بپرسیم که آیا خوشبختی را لمس کرده‌اند، شاید افراد زیادی پاسخشان منفی باشد. در لکچر انگلیسی درباره خوشبختی می‌خواهیم به راه‌هایی برای سریع‌تر رسیدن به شادی و خوشبختی اشاره کنیم. حتما تا انتها همراه زبانشناس باشید چرا که قرار است نکات شگفت‌انگیزی درباره رسیدن به خوشبختی یاد بگیرید. در بخش لکچر انگلیسی هم می‌توانید نحوه نوشتن لکچر را یاد بگیرید هم به مطالعه لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع بپردازید.

Despite happiness being a primary human motivation, only one in three Americans say they're very happy.

با وجود این که خوشبختی انگیزه اولیه انسان است، از هر سه آمریکایی تنها یک نفر می‌گوید که بسیار خوشبخت است.

Several years ago in an interview with Conan O'Brien, Louis C. K. tells of flying on a newly equipped Wi-Fi airplane. He was amazed by the new technology. Until, during the flight, the Wi-Fi went down. Immediately, the man next to him became extremely upset. "As though the world owes this man something he only knew existed 10 seconds ago."

چند سال پیش در مصاحبه ای با کانن اوبراین، لوئیس سی کی از پرواز با یک هواپیمای جدید مجهز به وای‌فای می‌گوید. او از فناوری جدید شگفت‌زده شده بود. تا این که در طول پرواز وای‌فای قطع شد. بلافاصله مرد کناری به شدت ناراحت شد. «گویی دنیا به این مرد چیزی مدیون است که او فقط ۱۰ ثانیه پیش از وجودش آگاه شده بود.»

Louis C. K. continues by describing people's absurd frustrations with flying in general. People complain about it all the time "It was the worst day of my life! It took 20 minutes to board! We had to sit on the runway for 40 minutes!"

لوئیس سی. کی. با توصیف ناامیدی‌های بی‌معنی مردم درباره پرواز ادامه می‌دهد. مردم همیشه از آن شکایت می‌کنند «این بدترین روز زندگی من بود! ۲۰ دقیقه طول کشید تا سوار شدم! مجبور شدیم ۴۰ دقیقه روی باند بنشینیم!»

We hear complaints like these all the time. As if we've forgotten how incredible it is that humans can fly at all.

ما همیشه شکایت‌هایی از این دست می‌شنویم. انگار فراموش کرده‌ایم که چقدر باورنکردنی است که انسان‌ها اصلا می‌توانند پرواز کنند.

How are we so quick to take for granted the remarkable things going on in life?

چگونه به سرعت می‌توانیم چیزهای قابل‌توجهی را که در زندگی اتفاق می‌افتد، بدیهی بدانیم؟

Why is it so easy to complain?

چرا شکایت کردن به این راحتی است؟

Why do we focus on the negative?

چرا روی منفی‌ها تمرکز می‌کنیم؟

Everything is amazing and nobody is happy.

همه چیز شگفت‌انگیز است و هیچ‌کس خوشحال نیست.

However, happiness can easily be achieved even without the brilliant advances in the world.

با این حال، حتی بدون پیشرفت‌های درخشان در جهان، به راحتی می‌توان به شادی دست یافت.

Rather than being reactive to what's going on around us, happy people take control of their lives and emotions. If you are unhappy with your life, who or what else can you blame than yourself? And if you can blame someone or something else, how is blame going to make your life any better?

افراد شاد به جای واکنش نشان دادن به آنچه در اطراف ما می‌گذرد، کنترل زندگی و احساسات خود را به دست می‌گیرند. اگر از زندگی خود ناراضی هستید، چه کسی یا چه چیز دیگری را می‌توانید مقصر بدانید؟ و اگر بتوانید کسی یا چیز دیگری را سرزنش کنید، آن سرزنش چگونه زندگی شما را بهتر می‌کند؟

Bad stuff happens to everyone. But life isn't about what happens to you. It's about how you proactively respond.

اتفاقات بد برای همه پیش می‌آید. اما زندگی درباره این نیست که چه اتفاقی برای شما می‌افتد. بلکه در مورد نحوه پاسخ فعالانه شما است.

The following 10 behaviors, if applied, will change your life. Let me be clear, if you do these things, you will be an incredibly happy person.

۱۰ رفتار زیر می تواند زندگی شما را تغییر دهد. بگذارید واضح بگویم، اگر این کارها را انجام دهید، فرد فوق‌العاده خوشبختی خواهید بود.

1. Let Go Of The Need For Specific Outcomes

۱. نیاز به نتایج خاص را کنار بگذارید

Not everything in life goes exactly how we plan. There are setbacks. Stuff happens. We mess up. Over-obsessing and basing happiness on specific outcomes leads to misery. My wife and I have been trying to get pregnant for almost three years. It's been tough. We've had to learn to be happy, rain or shine.

همه چیز در زندگی دقیقا همانطور که ما برنامه‌ریزی می‌کنیم پیش نمی‌رود. عقب‌نشینی‌هایی وجود دارد. خراب‌کاری می‌کنیم. وسواس بیش‌از‌حد و شادی را وابسته به نتایج خاص دانستن، منجر به بدبختی می‌شود. من و همسرم نزدیک به سه سال است که برای بارداری تلاش می‌کنیم. سخت بوده است. ما باید یاد می‌گرفتیم که شاد باشیم، در هر شرایطی.

2. Define Your Own Success And Happiness

۲. موفقیت و خوشبختی خود را تعریف کنید

"Be everything to everybody and you'll be nothing for yourself."?--?John Rushton

جان راشتون: «برای همه، همه چیز باش تا برای خودت هیچ چیز نباشی.»

No two human beings are the same. So why should we have one standard of success? Seeking society's standard of success is an endless rat-race. There will always be someone better than you. You'll never have the time to do everything.

هیچ دو انسانی شبیه هم نیستند. پس چرا باید یک معیار موفقیت داشته باشیم؟ جست‌وجوی معیار موفقیت جامعه یک رقابت بی‌پایان است. همیشه کسی بهتر از شما وجود دارد. شما هرگز برای انجام همه کارها وقت نخواهید داشت.

Instead, you recognize that every decision has an opportunity cost. When you choose one thing, you simultaneously don't choose several others. And that's okay. Actually, it's beautiful because we get to choose our ultimate ideal. We must define success, wealth, and happiness in our own terms because if we don't, society will for us?--?and we will always fall short.

در عوض، متوجه می‌شوید که هر تصمیمی هزینه فرصت دارد. وقتی یک چیز را انتخاب می‌کنید، هم‌زمان چندین چیز دیگر را انتخاب نمی‌کنید. و این اشکالی ندارد. در واقع، زیباست زیرا ما می‌توانیم ایده‌آل نهایی خود را انتخاب کنیم. ما باید موفقیت، ثروت و خوشبختی را با شرایط خودمان تعریف کنیم، زیرا اگر این کار را نکنیم، جامعه برای ما تعریف خواهد کرد و ما همیشه از آن عقب می‌مانیم.

We'll always be left wanting. We'll always be stuck comparing ourselves and competing with other people. Our lives will be an endless race for the next best thing. We'll never experience contentment.

همیشه نیازمند خواهیم ماند. همیشه در مقایسه خود و رقابت با افراد دیگر گیر خواهیم کرد. زندگی ما یک مسابقه بی‌پایان برای بهترین چیز بعدی خواهد بود. هرگز رضایت را تجربه نخواهیم کرد.

3. Commit 100 Percent To The Things That Make You Happy

۳. ۱۰۰ درصد به چیزهایی که شما را خوشحال می‌کند متعهد شوید

"Many of us have convinced ourselves that we are able to break our own personal rules "just this once." In our minds, we can justify these small choices. None of those things, when they first happen, feels like a life-changing decision. The marginal costs are almost always low. But each of those decisions can roll up into a much bigger picture, turning you into the kind of person you never wanted to be."?--?Clayton Christensen

کلیتون کریستنسن: «بسیاری از ما خودمان را متقاعد کرده‌ایم که می‌توانیم قوانین شخصی خود را تنها یک بار زیر پا بگذاریم. در ذهنمان، می‌توانیم این انتخاب‌های کوچک را توجیه کنیم. هزینه‌های نهایی تقریبا همیشه کم است. اما هر یک از این تصمیم‌ها می‌تواند به تصویری بسیار بزرگ‌تر تبدیل شود و شما را به فردی تبدیل کند که هرگز نمی‌خواستید باشید.»

People are really good at self-sabotage. We consistently behave in ways that contradict our goals and ideals. This is incongruence. As Mahatma Gandhi has said, "Happiness is when what you think, what you say, and what you do are in harmony." The smaller the gap between what you should do, and what you actually do?--?the happier you will be.

مردم واقعا در خودتخریبی خوب هستند. ما پیوسته به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که با اهداف و آرمان‌های ما در تضاد است. این ناسازگاری است. همانطور که مهاتما گاندی گفته است: «خوشبختی زمانی است که آنچه فکر می‌کنید، آنچه می‌گویید و آنچه انجام می‌دهید هماهنگ باشند.» هر چه فاصله بین کاری که باید انجام دهید و کاری که در واقع انجام می‌دهید کمتر باشد، خوشحال‌تر خواهید بود.

Hence, Clayton Christensen says 100 percent commitment is easier than 98 percent commitment. When you fully commit to something, the decision has been made. Consequently, regarding that thing, all future decisions have been made.

از این رو، کلایتون کریستنسن می‌گوید تعهد ۱۰۰ درصدی آسان‌تر از تعهد ۹۸ درصدی است. وقتی کاملا به چیزی متعهد می‌شوید، تصمیم گرفته شده است. در نتیجه، تمام تصمیمات آینده در مورد آن موضوع گرفته می‌شود.

Unless you're committed 100 percent, you will always be a victim to external circumstances. By relying on willpower, you'll crumble more often than you think. Research has found that people over-inflate their own performance. Chances are, you probably think you're doing better at your resolves than you really are.

تا زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد نباشید، همیشه قربانی شرایط بیرونی خواهید بود. با تکیه بر نیروی اراده، بیشتر از آنچه فکر می‌کنید، به هم ریخته خواهید شد. تحقیقات نشان داده است که افراد عملکرد خود را بیش از آنچه هست در نظر می‌گیرند. به احتمال زیاد، شما احتمالا فکر می‌کنید که در تصمیمات خود بهتر از آنچه هستید عمل می‌کنید.

But once you're 100 percent committed, you no longer need to rely on willpower. Your decision has already been made regardless of the circumstances. Saying "No" to anything outside our highest ideals becomes extremely easy. This is living proactively rather than reactively.

اما وقتی ۱۰۰ درصد متعهد شدید، دیگر نیازی به تکیه بر اراده ندارید. تصمیم شما بدون توجه به شرایط قبلا گرفته شده است. «نه» گفتن به هر چیزی خارج از عالی‌ترین آرمان‌های ما بسیار آسان می‌شود. این زندگی فعالانه است تا واکنشی.

 برای آنچه از قبل دارید سپاسگزار باشید

4. Be Grateful For What You Already Have

۴. برای آنچه از قبل دارید سپاسگزار باشید

"Both abundance and lack [of abundance] exist simultaneously in our lives, as parallel realities. It is always our conscious choice which secret garden we will tend ... when we choose not to focus on what is missing from our lives but are grateful for the abundance that's present?--?love, health, family, friends, work, the joys of nature, and personal pursuits that bring us [happiness]?--?the wasteland of illusion falls away and we experience heaven on earth."?--?Sarah Ban Breathnach

سارا بان بریثناچ: «هم فراوانی و هم کمبود [فراوانی] به‌عنوان واقعیت‌های موازی به‌طور همزمان در زندگی ما وجود دارند. وقتی تصمیم می‌گیریم روی چیزهایی که در زندگی‌مان کمبود داریم تمرکز نکنیم و سپاسگزار فراوانی‌های زندگی باشیم، این همیشه انتخاب آگاهانه ماست که به کدام باغ مخفی تمایل نشان دهیم. عشق، سلامتی، خانواده، دوستان، کار، لذت‌های طبیعت و کارهای شخصی که برای ما [خوشبختی] به ارمغان می‌آورد؟»

Happiness is as simple as gratitude. Psychological research has found that people who practice gratitude consistently report a host of benefits:

خوشبختی به سادگی سپاس‌گزاری است. تحقیقات روان‌شناختی نشان داده است که افرادی که سپاس‌گزاری می‌کنند، فواید زیادی را گزارش می‌کنند:

Physical

  • Stronger immune systems
  • Less bothered by aches and pains
  • Lower blood pressure
  • Exercise more and take better care of their health
  • Sleep longer and feel more refreshed upon waking

فیزیکی:

  • سیستم ایمنی قوی‌تر
  • کمتر اذیت شدن در برابر دردها و زخم‌ها
  • فشار خون پایین
  • بیشتر ورزش می‌کنند و بهتر مراقب سلامتی خودشان هستند
  • بیشتر می‌خوابند و پس از بیدار شدن احساس شادابی بیشتری دارند

Psychological

  • Higher levels of positive emotions
  • More alert, alive, and awake
  • More joy and pleasure
  • More optimism and happiness

روانی:

  • سطوح بالاتری از احساسات مثبت دارند
  • هوشیارتر، زنده‌تر و بیدارتر هستند
  • شوق و لذت بیشتری دارند
  • خوش‌بینی و خوشبختی بیشتری دارند

Social

  • More helpful, generous, and compassionate
  • More forgiving
  • More outgoing
  • Feel less lonely and isolated

اجتماعی:

  • مفیدتر، سخاوتمندتر و دلسوزتر هستند
  • بخشنده‌تر هستند
  • برون‌گراتر هستند
  • کمتر احساس تنهایی و انزوا می‌کنند

Despite these benefits, most people ungratefully focus on what they don't have. As a culture, we have become wasteful and undisciplined consumers. The grass is always greener on the other side. A constant pursuit of having more of the newest and best.

با وجود این مزایا، اکثر مردم ناسپاسانه بر آنچه که ندارند تمرکز می‌کنند. به عنوان یک فرهنگ، ما به مصرف‌کنندگانی بی‌انضباط و اسراف‌کننده تبدیل شده‌ایم. آن طرف چمن همیشه سبزتر است (همیشه فکر می‌کنیم مردم بهتر از ما هستند). تلاشی دائم برای داشتن بیشتر از جدیدترین و بهترین‌ چیزها.

How could you possibly find happiness when you relentlessly want more and never find properly appreciate what you have?

چگونه می‌توانید خوشبختی را پیدا کنید در حالی که بی‌وقفه چیزهای بیشتری می‌خواهید و هرگز قدر آنچه را دارید به‌ درستی نمی‌دانید؟

It's time for you to learn how to be more grateful. Your happiness depends on it. Dr. Emmons, one of the world's leading experts on gratitude recommends 10 ways to become more grateful:

زمان آن فرا رسیده است که یاد بگیرید چگونه بیشتر سپاسگزار باشید. خوشبختی شما به آن بستگی دارد. دکتر ایمونز، یکی از کارشناسان برجسته جهان در زمینه قدردانی، ۱۰ راه برای سپاسگزاری بیشتر را توصیه می‌کند:

Keep a gratitude journal

یک دفتر خاطرات سپاسگزاری داشته باشید

Set aside time on a daily basis to recollect moments of gratitude connected with commonplace events, your personal characteristics, or important people in your life. This allows you to weave gratitude into your normal, everyday life. This will help you move from trying to be grateful occasionally to becoming a grateful person. The goal is to move from doing to being.

زمانی را روزانه برای به خاطر آوردن لحظات قدردانی مرتبط با رویدادهای معمولی، خصوصیات شخصی یا افراد مهم زندگی خود اختصاص دهید. این به شما امکان می‌دهد عمل قدردانی را در زندگی عادی و روزمره خود بگنجانید. به شما کمک می‌کند از تلاش برای قدردانی گاه و بی‌گاه به یک فرد سپاس‌گزار تبدیل شوید. هدف حرکت از انجام دادن به سوی بودن است.

Remember the hard and challenging things you've gone through When you ponder and reflect on the challenges you've passed through, you'll more fully embrace where you currently are.

وقتی در مورد چالش‌هایی که از سر گذرانده‌اید فکر می‌کنید و آن‌ها را برمی‌تابید، چیزهای سخت و چالش‌برانگیزی را که از سر گذرانده‌اید به یاد بیاورید، به این صورت جایی که در حال حاضر هستید را به طور کامل‌تری در آغوش می‌گیرید.

Ask yourself these three questions

این سه سوال را از خود بپرسید

You can reflect on any aspect of your life and deeply consider these three questions:

  • "What have I received from __?"
  • "What have I given to __?"
  • "What troubles and difficulties have I caused?"

شما می‌توانید در هر جنبه‌ای از زندگی خود فکر کنید و این سه سوال را عمیقا در نظر بگیرید:

  • «چه چیزی از __ دریافت کرده‌ام؟»
  • «برای ــــ چه چیزی داده‌ام؟»
  • باعث چه مصیبت‌ها و مشکلاتی شده‌ام؟

These questions will allow you to look at the people or things in your life from a different perspective. They will allow you to not take them for granted and to realize how grateful you are.

این سوالات به شما این امکان را می‌دهد که از منظر دیگری به افراد یا چیزهای زندگی خود نگاه کنید. آن سوالات به شما این امکان را می‌دهند که کارهایی که انجام داده‌اید را بدیهی نگیرید (دست کم نگیرید) و متوجه شوید که چقدر سپاس‌گزار هستید.

Learn prayers of gratitude

نماز شکر را یاد بگیرید

In many spiritual traditions, prayers of gratitude are considered to be the most powerful form of prayer. These prayers turn the individual to their highest source of power. It allows them to realize the divine grace that has so generously been bestowed. It also allows the person to seek higher and better ways of living.

در بسیاری از سنت‌های معنوی، دعاهای شکرگزاری قوی‌ترین شکل دعا در نظر گرفته شده است. این دعاها فرد را به بالاترین منبع قدرت خود تبدیل می‌کند. این امر به آن‌ها امکان می‌دهد بخشش الهی را که سخاوتمندانه به آن‌ها عطا شده است، درک کنند. همچنین به فرد این امکان را می‌دهد که به دنبال راه‌های والاتر و بهتری برای زندگی باشد.

Come to your senses

به خودت بیا

Literally, connecting more deeply with our body allows us to see it for what it is: a brilliant and miraculous gift. Being more fully present as we touch, see, smell, taste, and hear facilitates appreciation for being human and alive. In this way, gratitude intensifies our lived experience.

به معنای واقعی کلمه، ارتباط عمیق‌تر با بدن به ما این امکان را می‌دهد که آن را همان طور که هست ببینیم؛ یک هدیه درخشان و معجزه‌آسا. حضور کامل‌تر هنگام لمس کردن، دیدن، بو کردن، چشیدن و شنیدن، درک انسان بودن و زنده بودن را تسهیل می‌کند. به این ترتیب سپاس‌گزاری تجربه زیستی ما را تشدید می‌کند.

Use visual reminders

از یادآورهای بصری استفاده کنید

The two main impediments to gratitude are forgetfulness and a lack of mindful awareness. Consequently, putting visual reminders in common places triggers thoughts of gratitude. Dr. Emmons has found that the best visual reminders are people.

دو مانع اصلی قدردانی، فراموشی و فقدان آگاهی ذهنی است. در نتیجه، قرار دادن یادآوری‌های بصری در مکان‌های متداول باعث ایجاد افکار سپاس‌گزاری می‌شود. دکتر ایمونز دریافته است که بهترین یادآورهای بصری، افراد هستند.

Make a personal vow to practice gratitude

یک پیمان شخصی برای تمرین سپاس‌گزاری ببندید

Research shows that making an oath to perform a behavior increases the likelihood that the action will be executed. Consequently, you should make a personal and public declaration that you are going to be more grateful. Write it down. Share it on social media. Tell your friends and closest people.

تحقیقات نشان می‌دهد که سوگند خوردن برای انجام یک رفتار، احتمال اجرا شدن آن عمل را افزایش می‌دهد. در نتیجه، شما باید یک بیانیه شخصی و عمومی مبنی بر این که بیشتر سپاس‌گزار خواهید بود، بسازید. آن را بنویسید. در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید و به دوستان و نزدیک‌ترین افراد خود بگویید.

Watch your language

مراقب زبانت باش

Grateful people use words that ungrateful people don't use. They often use words like gifts, givers, blessings, blessed, fortune, fortunate, and abundance. Use these words in your vocabulary more and you'll recognize more things to be grateful for. Additionally, in your language, don't focus on how inherently good you are. Rather, speak of how good things and other people have been for you. This will allow you to realize the abundance around you. The universe and everyone in it is your advocate.

افراد سپاس‌گزار از کلماتی استفاده می‌کنند که افراد ناسپاس از آن‌ها استفاده نمی‌کنند. آن‌ها اغلب از کلماتی مانند هدایا، بخشنده‌ها، برکت، سعادت، بخت، خوشبختی و فراوانی استفاده می‌کنند. از این کلمات بیشتر در دایره لغات خود استفاده کنید تا چیزهای بیشتری برای سپاسگزاری پیدا کنید. علاوه بر این، به زبان خودتان، روی این که ذاتا چقدر خوب هستید تمرکز نکنید. در عوض، درباره این که چقدر چیزها و آدم‌های اطرافتان برای شما خوب بوده‌اند صحبت کنید. این به شما امکان می‌دهد تا فراوانی اطراف خود را درک کنید. کائنات و همه موجودات روی آن، حامی شماست.

Go through the motions

حرکات قدردانی را تجربه کنید

Grateful motions include smiling, saying thank you, and writing letters of gratitude. When you do these things, you trigger the emotion of gratitude in your life. Say thank you more often. Say you love people more often. Smile at random strangers as you pass them by. Not only will it make you feel better, it is contagious. People are mirrors. They'll feel good and smile back. This will create a change reaction of positivity throughout the world. The ripple effects are endless.

حرکات قدردانی شامل لبخند زدن، تشکر کردن و نوشتن نامه‌های سپاسگزاری است. هنگامی که این کارها را انجام می‌دهید، احساس قدردانی را در زندگی خود تحریک می‌کنید. بیشتر بگویید سپاس‌گزار هستید. بگویید مردم را دوست دارید. هنگام عبور از کنار غریبه‌هایی که به صورت تصادفی می‌بینید، به آن‌ها لبخند بزنید. نه‌ تنها احساس بهتری در شما ایجاد می‌کند، بلکه مسری هم است. مردم آینه هستند آن‌ها احساس خوبی خواهند داشت و لبخند خواهند زد. این کار یک واکنش تغییر مثبت در سراسر جهان ایجاد خواهد کرد. اثرات موج‌دار بی‌پایان است.

Think inside the box

در چارچوب فکر کنید

Dr. Emmons recommends creatively looking for new situations and things to be grateful for. What in your life have you not spent time being grateful for? What could you include in your life that will generate an inflow of gratitude?Mix it up. Don't think gratitude can only come from a narrow set of sources.

دکتر ایمونز توصیه می‌کند تا خلاقانه به دنبال موقعیت‌ها و چیزهای جدیدی که سپاس‌گزارشان هستید، باشید. در زندگی خود برای چه چیزی وقت خود را برای شکرگزاری صرف نکرده‌اید؟ چه چیزی را می‌توانید در زندگی خود بگنجانید که باعث قدردانی شود؟ آن را با هم مخلوط کنید. به این که قدردانی می‌تواند فقط از یک مجموعه محدود از منابع ناشی شود، فکر نکنید.

5. Say "I Love You" More

۵. بیشتر بگویید «دوستت دارم».

This may be strange, but if you tell your friends and family you love them, they'll be blown away. Once there was a Polynesian missionary who told everyone he loved them. It was clear he was sincere.

این ممکن است عجیب باشد، اما اگر به دوستان و خانواده خود بگویید که آن‌ها را دوست دارید، متحیر خواهند شد. یک بار یک مبلغ پولینزیایی بود که به همه می‌گفت آن‌ها را دوست دارد. معلوم بود که صادق است.

I asked him why he did it. What he told me changed my life. "When I tell people I love them, it not only changes them, but it changes me. Simply by saying the words, I feel more love for that person. I've been telling people all around me I love them. They feel treasured by me. Those who know me have come to expect it. When I forget to say it, they miss it."

از او پرسیدم چرا این کار را کردی. آنچه او به من گفت زندگی من را تغییر داد. «وقتی به مردم می گویم دوستشان دارم، نه تنها آن‌ها را تغییر می‌دهد، بلکه من را نیز تغییر می‌دهد. به سادگی با گفتن کلمات، عشق بیشتری نسبت به آن شخص احساس می‌کنم. من به اطرافیانم گفته‌ام که آن‌ها را دوست دارم. آن‌ها توسط من احساس ارزشمند بودن می‌کنند. کسانی که من را می‌شناسند، انتظار آن را دارند [که بگویم دوستشان دارم]. وقتی یادم می‌رود بگویم، آن انتظار را از دست می‌دهند.»

Said author Harriet Beecher Stowe, "The bitterest tears shed over graves are for words left unsaid and deeds left undone."

نویسنده، هریت بیچر استو، می‌گوید: «تلخ‌ترین اشکی که بر سر قبرها ریخته می‌شود، برای سخنان ناگفته و اعمالی است که انجام نشده است».

6. Have Hobbies Directed Toward Your Dreams

۶. سرگرمی‌هایی در راستای رویاهایتان داشته باشید

Most people's hobbies are just hobbies. And that's okay. It's good to have an escape from reality. However, research has found that a person can experience leisure in anything. Your work can become your leisure?--?where it literally rejuvenates you.

سرگرمی‌های بیشتر مردم فقط سرگرمی است. و این اشکالی هم ندارد. فرار از واقعیت خوب است. با این حال، تحقیقات نشان داده است که فرد می‌تواند اوقات فراغت را در هر چیزی تجربه کند. کار شما می‌تواند به اوقات فراغت شما تبدیل شود؟ جایی که به معنای واقعی کلمه شما را جوان می‌کند.

When I decided where I wanted my life to go, my life vision, I consciously chose hobbies that would best get me there. Some of these hobbies include exercise, reading, writing, journaling, having deep and meaningful conversations, and being in nature. These hobbies refresh and rejuvenate me while simultaneously pushing me toward my dreams.

وقتی تصمیم گرفتم که می‌خواهم زندگی‌ام به کجا برود، چشم‌انداز زندگی‌ام کجا باشد، آگاهانه سرگرمی‌هایی را انتخاب کردم که به بهترین وجه من را به آنجا می‌رساند. برخی از این سرگرمی‌ها شامل ورزش، خواندن، نوشتن، روزنامه‌نگاری، گفت‌وگوهای عمیق و معنادار و حضور در طبیعت است. این سرگرمی‌ها من را تازه و جوان می‌کنند و در عین حال من را به سمت رویاهایم سوق می‌دهند.

سرگرمی‌هایی در راستای رویاهایتان داشته باشید

7. Don't Wait Til Tomorrow For What You Can Do Today

۷. برای کارهایی که امروز می‌توانید انجام دهید تا فردا منتظر نباشید (کار امروز را به فردا نینداز)

"When I was around thirteen and my brother was ten, Father had promised to take us to the circus. But at lunch time there was a phone call; some urgent business required his attention downtown. We braced ourselves for disappointment. Then we heard him say [into the phone], 'No, I won't be down. It'll have to wait.'

آرتور گوردون: «زمانی که من حدود سیزده سالم بودم و برادرم ده ساله بود، پدر قول داده بود که ما را به سیرک ببرد. اما هنگام ناهار یک تماس تلفنی گرفته شد؛ برخی کارهای اضطراری توجه او را در مرکز شهر می‌طلبید. ما خود را برای ناامیدی آماده کردیم. سپس صدای او را [پشت تلفن] شنیدیم: «نه، من پایین نخواهم آمد. باید صبر کنم.»

"When he came back to the table, Mother smiled. 'The circus keeps coming back, you know,' [she said.]

"'I know,' said Father. 'But childhood doesn't.'"?--?Arthur Gordon

«وقتی او به پشت میز برگشت، مادر لبخند زد: «می‌دانی که سیرک همیشه هست.»

پدر گفت: «من می‌دانم. اما دوران کودکی نمی‌داند."

Happiness comes from embracing the now. Not letting those moments pass you by. Greg McKeown, author of Essentialism, tells of the story of missing his child being born to be at an "important meeting."

خوشبختی از در آغوش گرفتن حال حاصل می‌شود. اجازه ندهید آن لحظه‌ها از کنارتان بگذرند. گرگ مک‌کئون، نویسنده کتاب ذات‌گرایی، درباره داستان از دست دادن لحظه تولد فرزندش برای حضور در یک «جلسه مهم» می‌گوید.

He thought the potential client would be impressed with his commitment to work. Instead, they saw his decision to miss such a monumental moment as a flaw in character. That moment was a turning point for Greg. In fact, it spurred him to change everything about his life. He now removes everything from his life that is not vital and essential.

او فکر می‌کرد که مشتری، تحت تاثیر تعهد او به کار قرار می‌گیرد. در عوض، آن‌ها تصمیم او را برای از دست دادن چنین لحظه‌ای به‌عنوان یک نقص در شخصیت وی می‌دانستند. آن لحظه نقطه عطفی برای گِرگ بود. در واقع، او را تشویق کرد تا همه چیز را در زندگی خود تغییر دهد. او اکنون هر چیزی را که حیاتی و ضروری نیست از زندگی خود حذف می‌کند.

Nothing in life is permanent. Kids grow up. Friends move away. Our loved ones pass on from this life. Let's live in the present and appreciate the most important things in our lives before it's too late.

هیچ چیز در زندگی دائمی نیست. بچه‌ها بزرگ می‌شوند. دوستان دور می‌شوند. عزیزان ما از این دنیا می‌روند. بیایید در زمان حال زندگی کنیم و قبل از این که خیلی دیر شود قدردان مهم‌ترین چیزهای زندگی خود باشیم.

The future value of time is far less than the present value. Yet, people "defer" happiness to someday in the future. In so doing, they forfeit experiencing the moment and being happiness now. You must find joy in the journey, because there really isn't a destination. Goals are means, not ends. Progress is eternal. The process is everything.

ارزش آینده زمان، بسیار کمتر از ارزش فعلی آن است. با این حال، مردم شادی را برای روزی در آینده «به تعویق می‌اندازند». با این کار، آن‌ها تجربه لحظه و خوشبختی در زمان حال را از دست می‌دهند. شما باید در مسیر زندگی‌تان لذت ببرید، زیرا واقعا مقصدی وجود ندارد. اهداف وسیله هستند نه پایان. پیشرفت جاودانه است. فرآیند همه چیز است.

8. Do Something Every Day That Terrifies You

۸. هر روز کاری را انجام دهید که شما را به وحشت می‌اندازد

Happy people step out of their comfort zone. You can't grow if you don't challenge yourself. And growth is a requirement of happiness. If you're not growing, you're slowly decaying and dying.

افراد شاد از منطقه آسایش خود خارج می‌شوند. اگر خودتان را به چالش نکشید نمی‌توانید رشد کنید و رشد لازمه شادی است. اگر رشد نمی‌کنید، کم کم در حال پوسیدگی و مرگ هستید.

Elevated risk makes you feel more alive and puts you in a state of flow?--?which is an optimal conscious state where you feel and perform at your highest level. You become completely absorbed in what you're doing?--?pure presence.

ریسک بالا باعث می‌شود احساس زنده بودن بیشتری داشته باشید و شما را در حالت جریان قرار می‌دهد؟ یک حالت آگاهانه بهینه که در آن بالاترین سطح خود را احساس می‌کنید و در بالاترین سطح خود عمل می‌کنید. کاملا مجذوب کاری که انجام می‌دهید می‌شوید. حضور خالص.

When you do things way outside your comfort zone, you naturally raise your conscious level. When you do things that involve high risk, and high probability of failure, you are forced to think differently than you normally do. You are forced to be creative and innovative.

وقتی کارهایی را خارج از منطقه امن خود انجام می‌دهید، به طور طبیعی سطح هوشیاری خود را بالا می‌برید. وقتی کارهایی را انجام می‌دهید که ریسک بالایی و احتمال شکست بالایی دارند، مجبور می‌شوید متفاوت از آنچه که معمولا فکر می‌کنید، بیندیشید. شما مجبور به خلاقیت و نوآوری هستید.

Sadly, most people play life small, safe, and easy. The goals they pursue are logical. There is little element of risk and little requirement for faith.

متاسفانه، بیشتر مردم زندگی را کوچک، ایمن و آسان بازی می‌کنند. اهدافی که دنبال می‌کنند منطقی است. عنصر خطر کمی وجود دارد و نیاز کمی به ایمان وجود دارد.

Consequently, you should take bigger risks in your life. Do things that make you feel alive and activate flow. Of course, with this will come more failures. But if you're not failing, you're not growing. Rather than experiencing apathy in life, you'll experience more of a roller-coaster of emotions. We can never appreciate joy if we've never felt sorrow. The more pain and fear we feel, the more we can comprehend and appreciate joy and happiness.

در نتیجه باید ریسک‌های بزرگ‌تری را در زندگی خود بپذیرید. کارهایی را انجام دهید که به شما احساس سرزندگی می‌دهد و جریان را فعال می‌کند. البته با این کار شکست‌های بیشتری نیز به همراه خواهید داشت. اما اگر شکست نخورید، رشد نمی‌کنید. به جای این که در زندگی بی‌تفاوتی را تجربه کنید، بیشتر احساسات را تجربه خواهید کرد. ما هرگز نمی‌توانیم قدر شادی را بدانیم اگر هرگز غم و اندوه را احساس نکرده باشیم. هر چه درد و ترس بیشتری احساس کنیم، بیشتر می‌توانیم لذت و شادی را درک کرده و قدردانی کنیم.

9. Put "The Important" Before "The Urgent"

۹. «مهم» را قبل از «فوری» قرار دهید

Stephen Covey says that most people spend their time on urgent but unimportant things. We wake up and immediately check our email. Thus, we put our lives on reactive, rather than proactive mode. After all, email is simply a database of other people's agendas.

استفان کاوی می‌گوید که اکثر مردم وقت خود را صرف کارهای فوری اما بی‌اهمیت می‌کنند. بیدار می‌شویم و بلافاصله ایمیل خود را چک می‌کنیم. بنابراین، ما زندگی خود را در حالت واکنشی قرار می‌دهیم تا حالت فعال. از این گذشته، ایمیل صرفا یک پایگاه داده از برنامه‌های افراد دیگر است.

Instead, happy people always put the important stuff first. Not only important, but important and non-urgent. The important stuff includes exercise, reading good books, setting goals, writing in your journal, and spending time with those you love. None of these things are urgent. We could easily put these things off until tomorrow?--?which is ultimately never. The most happy and successful people in the world spend most of their time on the important.

در عوض، افراد شاد همیشه چیزهای مهم را در اولویت قرار می‌دهند. نه تنها مهم، بلکه مهم و غیر فوری. موارد مهم شامل ورزش، خواندن کتاب‌های خوب، تعیین اهداف، نوشتن در دفتر خاطرات و گذراندن وقت با کسانی است که دوستشان دارید. هیچ کدام از این موارد فوری نیستند. آیا ما به راحتی می‌توانیم این کارها را به فردا موکول کنیم؟ شادترین و موفق‌ترین افراد دنیا بیشتر وقت خود را صرف امور مهم می‌کنند.

One of my favorite non-urgent yet important things is my morning routine. I wake up several hours before I start my work day. I meditate and pray to put myself in a space of gratitude and abundance. Then I get my body moving with exercise or yard work. I eat healthy food, read my long-term goals, listen to uplifting content, and do at least one thing to move me toward my goals.

یکی از چیزهای غیر فوری و در عین حال مهم مورد علاقه من، برنامه صبحگاهی من است. چند ساعت قبل از شروع روز کاری از خواب بیدار می‌شوم. مدیتیشن می‌کنم و دعا می‌کنم تا خودم را در فضای سپاسگزاری و فراوانی قرار دهم. سپس با ورزش یا کار در حیاط بدنم را به حرکت وا می‌دارم. من غذای سالم می‌خورم، اهداف بلندمدت خود را می‌خوانم، به محتوای نشاط‌بخش گوش می‌دهم و حداقل یک کار انجام می‌دهم تا من را به سمت اهدافم سوق دهد.

10. Forgo The Good To Pursue The Best

۱۰. از خوب‌ها چشم پوشی کنید تا بهترین‌ها را دنبال کنید

A lot of things in life are good, even great. That doesn't mean we should do them. In Good to Great, Jim Collins says that once-in-a-lifetime opportunities come up every day. Most people take any great opportunity that comes their way, even if it's not in alignment with their life vision. Consequently, most people's lives are moving in a thousand different directions. They aren't able to consciously move forward in a singular direction.

خیلی چیزها در زندگی خوب هستند، حتی عالی هستند. این بدان معنا نیست که ما باید آن‌ها را انجام دهیم. جیم کالینز در کتاب از خوب به عالی می‌گوید که هر روز فرصت‌های یک‌باره در زندگی، پیش می‌آیند. اکثر مردم از هر فرصت بزرگی که برایشان پیش می‌آید استفاده می‌کنند، حتی اگر با چشم‌انداز زندگی آن‌ها همخوانی نداشته باشد. در نتیجه، زندگی بیشتر مردم در هزاران جهت مختلف در حال حرکت است. آن‌ها قادر نیستند آگاهانه در جهتی منحصربه‌فرد به جلو حرکت کنند.

On the other hand, happy people say no to even amazing opportunities. They will not sacrifice freedom for security. They will not get derailed by distractions?--?even sexy and attractive distractions.

از سوی دیگر، افراد شاد حتی به فرصت‌های شگفت‌انگیز هم نه می‌گویند. آن‌ها آزادی را فدای امنیت نخواهند کرد. آن‌ها با حواس‌پرتی از مسیر خارج نمی‌شوند؛ حتی حواس پرتی‌های جذاب.

Very few things in life are best. You can only determine what's best for you once you know where you want your life to go. Be careful not to continuously engage in good activities and miss the best ones.

چیزهای بسیار کمی در زندگی بهترین هستند. تنها زمانی می‌توانید تعیین کنید که چه چیزی برای شما بهترین است که بدانید می‌خواهید زندگی‌تان به کجا برود. مراقب باشید به طور مداوم درگیر فعالیت‌های خوب نباشید تا بهترین‌ها را از دست دهید.

Conclusion

نتیجه‌گیری

Happy people live in the present. They don't miss the moments that matter most. They are incredibly grateful for all they have. They focus their lives on the important and essential. They forgo the many good opportunities in order to focus on the few best ones.

افراد شاد در زمان حال زندگی می‌کنند. آن‌ها لحظاتی را که بیشترین اهمیت را دارند از دست نمی‌دهند. آن‌ها به طور باورنکردنی برای همه چیزهایی که دارند سپاس‌گزار هستند. آن‌ها زندگی خود را روی چیزهای مهم و ضروری متمرکز می‌کنند. آن‌ها از بسیاری از فرصت‌های خوب چشم‌پوشی می‌کنند تا روی بهترین‌ها تمرکز کنند.

اپلیکیشن زبانشناس

اگر می‌خواهید فقط با یک موبایل به تمام دوره‌ها و ابزارهای مورد نیاز خود برای یادگیری زبان انگلیسی دسترسی داشته باشید، همین حالا اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید. اپلیکیشن زبانشناس، با امکانات شگفت‌انگیز خود مسیر یادگیری را برایتان راحت‌تر از همیشه کرده است. دوره‌های آموزش زبان انگلیسی در سطوح مختلف، آموزش گرامر، لغات ضروری، جعبه لایتنر زبانشناس، یادگیری زبان با موسیقی و فیلم و… فقط بخشی از امکانات ویژه اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا آن را دانلود و نصب کنید تا لذت یادگیری زبان انگلیسی در شما ایجاد شود.

سخن پایانی

همانطور که در لکچر انگلیسی درمورد خوشبختی مطالعه کردید، رسیدن به خوشحالی و خوشبختی می‌تواند ساده باشد. فقط باید تلاش کنیم تا به صدای درونمان گوش کنیم و زندگی‌مان را همانطور بسازیم که می‌خواهیم باشد. امیدوارم از روش‌های گفته شده برای رسیدن به خوشبختی و یک زندگی لذت‌بخش استفاده کنید. راستی به نظر شما کدام روش برای رسیدن به خوشبختی موثرتر است؟