لکچر انگلیسی در مورد انگیزه با ترجمه‌ی فارسی

در این بخش لکچر انگلیسی در مورد انگیزه با ترجمه‌ی فارسی آن را ارائه می‌دهیم.

در لکچر انگلیسی در مورد انگیزه یکی از مهم‌ترین ارکان موفقیت را بررسی می‌کنیم. تا پایان این لکچر انگلیسی جذاب درباره انگیزه همراه زبانشناش باشید. در بخش لکچر انگلیسی هم می‌توانید آموزش لکچر نویسی را مشاهده کنید هم به مطالعه‌ی لکچرهای انگلیسی با موضوعات مختلف بپردازید.

What is Motivation?

انگیزه چیست؟

Motivation is an action or word which influences others in terms of culture, work, behavior, etc. Motivation is derived from the word motive, which means a need with required satisfaction. The role of motivation is very high in any organization or workplace. Motivation can benefit in different ways. This motivation is of two types.

انگیزه عمل یا کلمه‌ای است که از نظر فرهنگ، کار، رفتار و… بر دیگران تاثیر می‌گذارد. انگیزه از کلمه‌ی موتیو (محرک) به‌معنای نیاز به‌همراه رضایت لازم، گرفته شده است. نقش انگیزه در هر سازمان یا محیط کاری بسیار بالاست. انگیزه می‌تواند به طرق مختلف سودمند باشد. این انگیزه دو نوع است.

If the motivation has been done or happened by another person or a third party, it is known as extrinsic motivation. Because it happened with the help of outside forces. On the other hand, if the motivation is done from the inside of the mind or soul and one gets motivated by themselves, it is called intrinsic motivation.

اگر انگیزه توسط شخص دیگری یا شخص ثالث انجام شده باشد یا اتفاق افتاده باشد، به‌عنوان انگیزه‌ی بیرونی شناخته می‌شود. چون با کمک نیروهای خارجی اتفاق افتاده است. از سوی دیگر، اگر انگیزه از درون ذهن یا روح ایجاد شود و خود فرد انگیزه پیدا کند، به آن انگیزه‌ی درونی می‌گویند.

Being passive is not our default mode as human beings.

منفعل بودن حالت پیش‌فرض ما به‌عنوان انسان نیست.

Otherwise, we would have been born as a sloth or a panda bear (no offense to these lovely creatures).

در غیر این صورت، ما به‌عنوان یک تنبل یا خرس پاندا به دنیا می‌آمدیم (البته توهینی به این موجودات دوست‌داشتنی نباشد).

It is in our nature to strive, to want, and to move in a direction of something we desire and deem valuable.

این در طبیعت ماست که تلاش کنیم، بخواهیم ​​و در جهتی حرکت کنیم که آرزو داریم و آن را ارزشمند می‌دانیم.

Action may not always bring happiness, but there is no happiness without action.

William James

عملکرد ممکن است همیشه خوشبختی را به همراه نداشته باشد، اما بدون عملکرد شادی وجود ندارد.

ویلیام جیمز

This Lecture explains the reasons why understanding human motivation is important and well worth the time spent on learning to increase it. It lists many benefits of healthy motivation and distinguishes the types of motivation that are more effective in dealing with our complex and rapidly changing environment.

این لکچر دلایلی را توضیح می‌دهد که چرا درک انگیزه‌ی انسان مهم است و ارزش صرف زمان برای یادگیری و افزایش آن را دارد. همینطور بسیاری از مزایای انگیزش سالم را فهرست می‌کند و انواع انگیزه‌هایی را که در مواجهه با محیط پیچیده و به‌سرعت در حال تغییر ما موثرتر هستند، متمایز می‌کند.

Why is Motivation Important?

چرا انگیزه مهم است؟

Why is it important to understand motivation? Why do we care about what people want and why they want it? How about because it can improve our lives.

چرا درک انگیزه مهم است؟ چرا ما به آنچه مردم می‌خواهند و چرا آن را می‌خواهند اهمیت می‌دهیم؟ نظرتان درباره‌ی این که انگیزه می‌تواند زندگی ما را بهبود بخشد چطور است.

Understanding motivation gives us many valuable insights into human nature. It explains why we set goals, strive for achievement and power, why we have desires for psychological intimacy and biological sex, why we experience emotions like fear, anger, and compassion.

درک انگیزه بینش‌های ارزشمند زیادی در مورد طبیعت انسان به ما می‎دهد. به ما توضیح می‌دهد که چرا اهدافی را تعیین می‌کنیم، چرا برای دستیابی به موفقیت و قدرت تلاش می‌کنیم، چرا میل به صمیمیت روانی و رابطه‌ی جنسی بیولوژیکی داریم، چرا احساساتی مانند ترس، خشم و شفقت را تجربه می‌کنیم.

Learning about motivation is valuable because it helps us understand where motivation comes from, why it changes, what increases and decreases it, what aspects of it can and cannot be changed, and helps us answer the question of why some types of motivation are more beneficial than others.

یادگیری در مورد انگیزه ارزشمند است زیرا به ما کمک می‌کند بفهمیم انگیزه از کجا می‌آید، چرا تغییر می‌کند، چه چیزی آن را افزایش و کاهش می‌دهد، چه جنبه‌هایی از آن را می‌توان و نمی‌توان تغییر داد و به ما کمک می‌کند به این سوال پاسخ دهیم که چرا برخی از انواع انگیزه نسبت به سایر آن‌ها مفیدتر هستند.

Motivation reflects something unique about each one of us and allows us to gain valued outcomes like improved performance, enhanced wellbeing, personal growth, or a sense of purpose. Motivation is a pathway to change our way of thinking, feeling, and behaving.

انگیزه چیزی منحصربه‌فرد را در مورد هر یک از ما منعکس می‌کند و به ما اجازه می‌دهد تا نتایج ارزشمندی مانند بهبود عملکرد، بهبود رفاه، رشد شخصی یا احساس هدفمندی را به دست آوریم. انگیزه راهی برای تغییر طرز تفکر، احساس و رفتار ماست.

Benefits of Motivation

فواید انگیزه

Finding ways to increase motivation is crucial because it allows us to change behavior, develop competencies, be creative, set goals, grow interests, make plans, develop talents, and boost engagement. Applying motivational science to everyday life helps us to motivate employees, coach athletes, raise children, counsel clients, and engage students.

یافتن راه‌هایی برای افزایش انگیزه بسیار مهم است زیرا به ما اجازه می‌دهد رفتار را تغییر دهیم، شایستگی‌ها را توسعه دهیم، خلاق باشیم، اهدافی را تعیین کنیم، علایقی را رشد دهیم، برنامه‌ریزی کنیم، استعدادها را توسعه دهیم و تعامل را تقویت کنیم. به کارگیری علم انگیزش در زندگی روزمره به ما کمک می‌کند تا در کارمندان انگیزه ایجاد کنیم، ورزشکاران را هدایت کنیم، فرزندان را تربیت کنیم، به مشتریان مشاوره دهیم و دانش‌آموزان را درگیر کنیم.

The benefits of motivation are visible in how we live our lives. As we are constantly responding to changes in our environment, we need motivation to take corrective action in the face of fluctuating circumstances. Motivation is a vital resource that allows us to adapt, function productively, and maintain wellbeing in the face of a constantly changing stream of opportunities and threats.

مزایای انگیزه در نحوه‌ی زندگی ما قابل مشاهده است. ازآنجاکه ما دائما به تغییرات محیط خود پاسخ می‌دهیم، به انگیزه‌ای برای انجام اقدامات اصلاحی در مواجهه با شرایط نوسانی نیاز داریم. انگیزه یک منبع حیاتی است که به ما امکان می‌دهد در مواجهه با جریان دائما در حال تغییر فرصت‌ها و تهدیدها سازگار شویم، عملکرد سازنده داشته باشیم و تندرستی را حفظ کنیم.

I have learned from my mistakes, and I am sure I can repeat them exactly.

Peter Cook

من از اشتباهاتم درس گرفته‌ام و مطمئن هستم که می‌توانم آن‌ها را دقیقا تکرار کنم.

پیتر کوک

There are many health benefits of increased motivation. Motivation as a psychological state is linked to our physiology. When our motivation is depleted, our functioning and wellbeing suffer.

افزایش انگیزه فواید زیادی برای سلامتی دارد. انگیزه به‌عنوان یک حالت روانی با فیزیولوژی ما مرتبط است. هنگامی که انگیزه‌ی ما کاهش می‌یابد، عملکرد و تندرستی ما آسیب می‌بیند.

Some studies show that when we feel helpless in exerting control for example, we tend to give up quickly when challenged (Peterson, Maier, & Seligman, 1993). Others have proven that when we find ourselves coerced, we lose access to our inner motivational resources (Deci, 1995).

برخی از مطالعات نشان می‌دهند که برای مثال، وقتی در اِعمال کنترل، احساس درماندگی می‌کنیم، وقتی با چالش مواجه می‌شویم، بهسرعت تسلیم می‌شویم (پترسون، مایر و سلیگمن، ۱۹۹۳). دیگران ثابت کرده‌اند که وقتی خود را تحت فشار می‌بینیم، دسترسی به منابع انگیزشی درونی خود را از دست می‌دهیم (دسی، ۱۹۹۵).

High-quality motivation allows us to thrive, while its deficit causes us to flounder. Societal benefits of increased motivation are visible in greater student engagement, better job satisfaction in employees, flourishing relationships, and institutions.

انگیزه‌ی باکیفیت به ما امکان می‌دهد که شکوفا شویم، در حالی که کمبود آن باعث می‌شود [در مشکلات] دست‌وپا بزنیم. مزایای اجتماعی افزایش انگیزه در مشارکت بیشتر دانشجویان، رضایت شغلی بهتر در کارکنان، شکوفایی روابط و نهادها قابل مشاهده است.

But unhealthy fluctuations in motivation also explain addiction, gambling, risk-taking, and excessive internet usage. The motivation that underlies addictive behaviors shares the neurological underpinning associated with the dopamine centric rewards system and tricky inner working of the pleasure cycle.

اما بی‌ثباتی‌ی ناسالم در انگیزه اعتیاد، قمار، ریسک‌پذیری و استفاده‌ی بیش‌ازحد از اینترنت را نیز توضیح می‌دهد. انگیزه‌ای که زیربنای رفتارهای اعتیادآور است، پشتوانه‌ی عصبی مرتبط با سیستم پاداش‌محوری دوپامین و کار درونی پیچیده‌ی چرخه‌ی لذت را به اشتراک می‌گذارد.

Increasing Intrinsic Motivation at work

افزایش انگیزه‌ی درونی در کار

The distinction between extrinsic and intrinsic motivation goes back to Deci and Ryan’s (2008) Self-Determination Theory of motivation.

تمایز بین انگیزه‌ی بیرونی و درونی به نظریه‌ی انگیزه‌ی خودمختاری دسی و رایان (۲۰۰۸) برمی‌گردد.

Extrinsic motivation involves engaging in an activity because it leads to a tangible reward or avoids punishment.

انگیزه‌ی بیرونی شامل درگیر شدن در یک فعالیت است زیرا منجر به پاداش ملموس یا اجتناب از تنبیه می‌شود.

Intrinsic motivation involves doing something because it is both interesting and deeply satisfying. We perform such activities for the positive feelings they create. Studies have consistently shown that intrinsic motivation leads to increased persistence, greater psychological well being, and enhanced performance.

انگیزه‌ی درونی شامل انجام کاری به این دلیل است که هم جالب و هم عمیقا رضایت‌بخش است. ما چنین فعالیت‌هایی را برای احساسات مثبتی که ایجاد می‌کنند انجام می‌دهیم. مطالعات به‌طور مداوم نشان داده‌اند که انگیزه‌ی درونی منجر به افزایش پایداری، سلامت روانی بیشتر و افزایش عملکرد می‌شود.

Deci and Ryan (2008) assume that humans are naturally self-motivated, curious, and interested, but the right conditions must be in place to be intrinsically motivated.

دسی و رایان (۲۰۰۸) فرض می‌کنند که انسان‌ها به‌طور طبیعی خودانگیخته، کنجکاو و علاقه‌مند هستند، اما شرایط مناسب برای داشتن انگیزه‌ی درونی باید فراهم باشد.

The three basic and universal psychological needs of autonomy, relatedness, and competence are foundational for human flourishing and optimal motivation, according to Susan Fowler (2019).

طبق گفته‌ی سوزان فاولر (۲۰۱۹)، سه نیاز روانشناختی اساسی و جهانی یعنی استقلال، ارتباط و شایستگی برای شکوفایی انسان و انگیزه‌ی بهینه ضروری هستند.

Satisfying the need for autonomy, relatedness, and competence leads to engaged, passionate individuals doing high-quality work in any domain. Therefore, we share tips and ideas for building the ideal working environment to promote intrinsic motivation.

ارضای نیاز به استقلال، ارتباط و شایستگی منجر به این می‌شود که افراد متعهد و پرشور در هر زمینه‌ای کار با کیفیت بالا انجام دهند. بنابراین، ما نکات و ایده‌هایی را برای ایجاد محیط کاری ایده‌آل برای ارتقای انگیزه‌ی درونی به اشتراک می‌گذاریم.

Extrinsic Motivation

انگیزه‌ی بیرونی

Is any source of motivation more potent or more effective in motivating people than the other? Are people primarily motivated by internal motives or by external rewards, or are people driven equally by internal and external triggers?

آیا هر منبع انگیزشی برای ایجاد انگیزه در افراد، قوی‌تر یا موثرتر از دیگری است؟ آیا افراد عمدتا با انگیزه‌های درونی یا پاداش‌های بیرونی برانگیخته می‌شوند یا افراد به‌طور مساوی توسط محرک‌های داخلی و خارجی هدایت می‌شوند؟

Human motives are complex, and as social creatures, we are embedded into our environment, and social groups are often an important source of influence through the presence of rewards and considerations of potential consequences of our choices on those around us.

انگیزه‌های انسانی پیچیده هستند و ما به‌عنوان موجودات اجتماعی در محیط خود جای گرفته‌ایم و گروه‌های اجتماعی هم اغلب از طریق وجود پاداش‌ها و در نظر گرفتن پیامدهای بالقوه‌ی انتخاب‌هایمان بر اطرافیانمان، منبع تاثیرگذاری مهمی هستند.

Self-Determination Theory (SDT) explains how external events like rewards or praise sometimes produce positive effects on motivation, but at other times can be quite detrimental (Ryan & Deci, 2008). The hidden cost of certain types of rewards is that they undermine intrinsic motivation by decreasing the sense of autonomy and competence.

نظریه‌ی خودتعیینی (اس‌دی‌تی) توضیح می‌دهد که چگونه رویدادهای بیرونی مانند پاداش یا تمجید گاهی اوقات اثرات مثبتی بر انگیزه ایجاد می‌کنند، اما در زمان‌های دیگری می‌توانند کاملا مضر هم باشند (رایان و دسی، ۲۰۰۸). هزینه پنهان انواع خاصی از پاداش‌ها این است که با کاهش احساس استقلال و شایستگی، انگیزه‌ی درونی را تضعیف می‌کنند.

There is a tradeoff between satisfying and undermining the need for competence when we offer rewards (Reeve, 2018). This form of extrinsic motivation also can undermine our sense of autonomy since rewards are used for both purposes: to control behavior and to affirm someone of their level of competence. We want to reward in a way that encourages competence without threatening the sense of autonomy.

هنگامی که ما پاداش‌هایی را ارائه می‌دهیم، بین رضایت و تضعیفِ نیاز به شایستگی، مبادله‌ای وجود دارد (ریو، ۲۰۱۸). این شکل از انگیزه‌ی بیرونی همچنین می‌تواند احساس استقلال ما را تضعیف کند، زیرا پاداش‌ها برای هر دو هدف استفاده می‌شود: هم برای کنترل رفتار و هم تایید سطح شایستگی فردی. می‌خواهیم به گونه‌ای پاداش دهیم که شایستگی را بدون تهدید حس استقلال فرد تشویق کند.

My grandfather once told me that there were two kinds of people: those who do the work and those who take the credit. He told me to try to be in the first group; there was much less competition.

Indira Gandhi

پدربزرگم یک بار به من گفت که دو نوع مردم وجود دارند: آن‌هایی که کار را انجام می‌دهند و آن‌هایی که اعتبار کسب می‌کنند. به من گفت سعی کنم در گروه اول باشم. رقابت بسیار کمتری در این گروه وجود داشت.

ایندیرا گاندی

Rewards should be reserved for activities that are not interesting and should be given when not expected. Praise is preferable to monetary rewards, for example, as it supports psychological needs and is of more lasting value (Reeve, 2018).

پاداش‌ها باید برای فعالیت‌هایی که مورد علاقه نیستند داده شود و باید در مواقعی که انتظار نمی‌رود، در نظر گرفته شود. به‌عنوان مثال، تحسین و ستایش بر پاداش‌های پولی ترجیح داده می‌شود، زیرا نیازهای روانی را پشتیبانی می‌کند و ارزش پایدارتری دارد (ریو، ۲۰۱۸).

Similarly to rewards, imposed goals were found to narrow focus and impair creativity. Studies show that imposed goal setting increases unethical behavior and risk-taking, narrows focus, and decreases cooperation, intrinsic motivation, and creativity. This is an excellent example of goals gone wild (Pink, 2009).

مشابه پاداش‌ها، اهداف تحمیلی نیز برای محدود کردن تمرکز و آسیب رساندن به خلاقیت وجود دارد. مطالعات نشان می‌دهد که هدف‌گذاری تحمیلی باعث افزایش رفتار غیراخلاقی و ریسک‌پذیری، کاهش تمرکز و کاهش همکاری، انگیزه‌ی درونی و خلاقیت می‌شود. این یک مثال عالی از اهدافی است که رام یا کنترل نشده‌اند (پینک، ۲۰۱۹).

Much of contemporary research shows that intrinsic motivation is more effective more often and of more enduring value. In some circumstances, however, extrinsic motivation may be more appropriate, as in the case of uninteresting activities.

بسیاری از تحقیقات عصر معاصر نشان می‌دهند که انگیزه‌ی درونی اغلب موثرتر است و ارزش پایدارتری دارد. با این حال، در برخی شرایط، انگیزه‌ی بیرونی ممکن است مناسب‌تر باشد، به‌عنوان مثال در مورد فعالیت‌هایی که جالب نیستند.

It is also possible to make use of incentives more effective by encouraging people to identify with it and integrate it into their sense of self (Reeve, 2018). To give an example of identifying and integrating extrinsic motives respectively would be like describing the difference between saying: “I do this because it’s the right thing to do” versus “I do this because I am a good person.”

همچنین می‌توان با تشویق افراد به شناساندن مشوق‌ها و ادغام آن در احساس خود از انگیزه‌ها موثرتر استفاده کرد (ریو، ۲۰۱۸). ارائه‌ی مثالی از شناسایی و ادغام انگیزه‌های بیرونی، به‌ترتیب مانند توصیف تفاوت بین گفتن: «این کار را می‌کنم زیرا کار درستی است» در مقابل «من این کار را می‌کنم زیرا من شخص خوبی هستم» است.

Intrinsic Motivation

انگیزه‌ی درونی

Intrinsic motivation is inherent in the activities we perform for pure enjoyment or satisfaction. We engage in intrinsically motivated behavior because we want to experience the activity for its own sake. Unlike extrinsically motivated behavior, it is freely chosen (Deci, & Ryan, 1985).

انگیزه‌ی درونی نتیجه فعالیت‌هایی است که ما برای لذت یا رضایت خالص انجام می‌دهیم. ما درگیر رفتار با انگیزه‌ی ذاتی هستیم زیرا می‌خواهیم این فعالیت را به‌خاطر خودش تجربه کنیم. این انگیزه برخلاف رفتار با انگیزه‌ی بیرونی، آزادانه انتخاب می‌شود (دسی و رایان، ۱۹۸۵).

Intrinsic motivation can be driven by curiosity, which is linked to a desire to know and motivates us to learn and explore our environment for answers (Loewenstein, 1994). Intrinsic motivation can also come from the need to actively interact and control our environment. The effectance motivation theory explains how intrinsic motivation drives us to develop competence (White, 1959).

انگیزه‌ی درونی می‌تواند با کنجکاوی هدایت شود، که با میل به دانستن مرتبط است و ما را به یادگیری و کشف محیط خود برای یافتن پاسخ ترغیب می‌کند (لوونشتاین، ۱۹۹۴). انگیزه‌‌ی درونی نیز می‌تواند ناشی از نیاز به تعامل فعال و کنترل محیط ما باشد. نظریه‌ی انگیزش اثربخش توضیح می‌دهد که چگونه انگیزه‌ی درونی، ما را به سمت توسعه‌ی شایستگی سوق می‌دهد (وایت، ۱۹۵۹).

Finally, Allport’s concept of the functional autonomy of motives explains how behavior originally performed for extrinsic reasons can become something to perform for its own sake (1937).

در نهایت، مفهوم آلپورت از خودمختاری عملکردی انگیزه‌ها توضیح می‌دهد که چگونه رفتاری که در ابتدا به دلایل بیرونی انجام می‌شود می‌تواند به چیزی برای انجام دادن به‌خاطر خود آن تبدیل شود (۱۹۳۷).

Destiny is not a matter of chance; it is a matter of choice. It is not a thing to be waited for, it is a thing to be achieved.

William Jennings Bryan

سرنوشت یک چیز شانسی نیست؛ این یک موضوع انتخابی است. این چیزی نیست که باید منتظرش بود، چیزی است که باید به آن رسید.

ویلیام جنینگز برایان

When it comes to intrinsic motivation, it is important to distinguish between activities that are intrinsically motivating and the development of what Csikszentmihalyi calls autotelic self (1975, 1988). The term autotelic is derived from the Greek word auto, which means self and telos meaning goal.

هنگامی که صحبت از انگیزه‌ی درونی می‌شود، مهم است که بین فعالیت‌هایی که ذاتا انگیزه‌بخش هستند و رشد آنچه که «چیکسنت میهای» قصد درونی خود می‌نامد تمایز قائل شویم (۱۹۷۵، ۱۹۸۸). واژه‌ی اتوتلیک از کلمه یونانی auto به‌معنای خود و telos به‌معنای هدف گرفته شده است.

Intrinsic activities are self-contained because performing them is a reward in itself. The autotelic experience produced by an intrinsic activity makes us pay attention to what we are engaged in for its own sake and away from consequences. When the experience is intrinsically rewarding, life is justified in the present and not tied to some hypothetical future gain.

فعالیت‌های درونی مستقل هستند زیرا انجام آن‌ها به‌خودی خود یک پاداش است. تجربه‌ی اتوتلیک تولید‌شده توسط یک فعالیت ذاتی ما را وادار می‌کند که به‌خاطر خود و به دور از پیامدها به آنچه درگیر هستیم توجه کنیم. هنگامی که تجربه ذاتا پاداش‌دهنده باشد، زندگی در زمان حال توجیه می‌شود و به برخی سودهای فرضی آینده، گره نمی‌خورد.

The most important characteristic of the autotelic experience is its intrinsically motivated nature. Professor Csíkszentmihályi, who coined the terms flow, defined this optimal experience as a pursuit of enjoyable, interesting activities for the sake of the experience itself, where the satisfaction derived from the action itself is the motivational factor (1990).

مهم‌ترین ویژگی تجربه‌ی اتوتلیک، ماهیتِ با انگیزه‌ی ذاتی آن است. پروفسور چیکسنت میهای که اصطلاحات این جریان را ابداع کرد، این تجربه‌ی بهینه را به‌عنوان پیگیری فعالیت‌های لذت‌بخش و جالب به‌خاطر خود تجربه تعریف کرد؛ جایی که رضایت حاصل از خود عمل عامل انگیزش است (۱۹۹۰).

An autotelic self actively seeks out intrinsically motivating activities. A person who is said to have an autotelic personality values opportunities where she or he can experience complete absorption in the tasks at hand. They transform the self by making it more complex. A complex self has these five characteristics:

  • Clarity of goals
  • Self as the center of control
  • Choice and knowing that life is not happening to you
  • Commitment and care for what you are doing
  • Challenge and increased craving for novelty (Csikszentmihalyi, 1975, 1988).

خود اتوتلیک فعالانه به‌دنبال فعالیت‌های انگیزشی درونی است. فردی که گفته می‌شود شخصیتی اتوتلیک دارد، برای فرصت‌هایی ارزش قائل است که در آن‌ها می‌تواند جذب کامل انگیزه از وظایف خود را تجربه کند. آن‌ها با پیچیده‌تر کردن خود، آن را تغییر می‌دهند. یک خود پیچیده دارای این پنج ویژگی است:

  • وضوح اهداف
  • خود به‌عنوان مرکز کنترل
  • انتخاب و دانستن اینکه زندگی برای شما اتفاق نمی‌افتد
  • تعهد و مراقبت از کاری که انجام می‌دهید
  • چالش و افزایش میل به چیزهای جدید (چیکسنت میهای، ۱۹۷۵، ۱۹۸۸).

Autotelic self, according to Csikszentmihalyi, tends to create order out of chaos because it sees a tragedy as an opportunity to rise to the occasion and tends to focus all the psychic energy on overcoming the challenge created by the defeat (1990). Cultivating autotelic personality is, therefore, a worthwhile endeavor as it breeds resilience.

به گفته‌ی چیکسنت میهای، خود اتوتلیک تمایل به ایجاد نظم در میان هرج و مرج دارد، زیرا تراژدی را فرصتی برای برخاستن به سوی موقعیت می‌بیند و تمایل دارد تمام انرژی روانی را روی غلبه بر چالشی که توسط شکست ایجاد شده متمرکز کند. بنابراین، پرورش شخصیت اتوتلیک، تلاشی ارزشمندی است زیرا انعطاف‌پذیری را ایجاد می‌کند.

Falko and Engeser, in their recent study on motivation and flow, used the term activity related motivation as a substitute for intrinsic motivation to speak more specifically to the “Extended Cognitive Model of Motivation”.

فالکو و انگسر، در مطالعه‌ی اخیر خود در مورد انگیزه و جریان، از عبارت انگیزش مرتبط با فعالیت به‌عنوان جایگزینی برای انگیزه‌ی درونی استفاده کردند تا به‌طور خاص درباره‌ی «مدل شناختی توسعه‌یافته‌ی انگیزش» صحبت کنند.

They measured various activity-related incentives in qualitative and quantitative ways and found the experience of flow to represent one of the most intensely studied. Positive incentives stemming from learning goal orientation, experience of competence, interest, and involvement lead to us engaging in activities purely for the enjoyment of it.

آن‌ها انگیزه‌های مختلف مرتبط با فعالیت را به روش‌های کمی و کیفی اندازه‌گیری کردند و دریافتند که تجربه‌ی جریان یکی از جدی‌ترین موارد مورد مطالعه است. انگیزه‌های مثبت ناشی از مسیریابی هدف یادگیری، تجربه‌ی شایستگی، علاقه و مشارکت باعث می‌شود که ما صرفا برای لذت بردن از آن در فعالیت‌هایی شرکت کنیم.

Our plans miscarry because they have no aim. When a man does not know what harbor he is making for, no wind is the right wind.

Seneca, 4 B.C.–A.D. 65

برنامه‌های ما به دلیل اینکه هیچ هدفی ندارند به هم می‌ریزد. وقتی انسان نداند کشتی خود را برای چه بندری ساخته است، هیچ بادی آن باد مناسب نخواهد بود.

سنکا، ۴ قبل از میلاد - ۶۵ پس از میلاد

Professor Mihaly Csíkszentmihályi, who developed the theory of flow, argues that happiness depends on inner harmony, not on the control we can exert over our environment or circumstances, and therefore describes flow as an optimal state of being that brings order to consciousness.

پروفسور چیکسنت میهای که نظریه‌ی جریان را توسعه داد، استدلال می‌کند که شادی به هماهنگی درونی بستگی دارد، نه به کنترلی که ما می‌توانیم بر محیط یا شرایط خود اعمال کنیم، و بنابراین جریان را به‌عنوان یک حالت بهینه از وجود توصیف می‌کند که به آگاهی نظم می‌بخشد.

He discovered, in his years of research into creativity and productivity and interviews with people who were deemed successful in a wide range of professions and many of whom were Nobel Prize winners, that the secret to their optimal performance was their ability to enter the flow state frequently and deliberately.

او طی سال‌ها تحقیق در زمینه‌ی خلاقیت و بهره‌وری و مصاحبه با افرادی که در طیف وسیعی از حرفه‌ها موفق شناخته می‌شدند و بسیاری از آن‌ها برنده‌ی جایزه نوبل بودند، دریافت که راز عملکرد بهینه آن‌ها توانایی آن‌ها برای ورود به وضعیت جریان به‌طور مکرر و عمدی است.

They would describe feeling a sense of competence and control, a loss of self-consciousness, and such intense absorption in the task at hand that they would lose track of time.

آن‌ها احساس شایستگی و کنترل، از دست دادن خودآگاهی و چنان جذب شدید در کار شدن را توصیف می‌کنند که انگار گذر زمان را از دست می‌دهند.

Many of the most accomplished and creative people are at their peak when they experience “a unified flowing from one moment to the next, in which we feel in control of our actions, and in which there is little distinction between self and environment; between stimulus and response; or between past, present, and future” (Csíkszentmihályi, 1997).

بسیاری از موفق‌ترین و خلاق‌ترین افراد زمانی در اوج خود هستند که «یک جریان یکپارچه از یک لحظه به لحظه‌ی دیگر را تجربه می‌کنند که در آن ما احساس می‌کنیم کنترل اعمال خود را داریم و در آن تمایز کمی بین خود و محیط، بین انگیزه و پاسخ یا بین گذشته، حال و آینده وجود دارد» (چیکسنت میهای, ۱۹۹۷).

Contemporary research on motivation shows that intrinsic motivation that originates from internal motives is often experienced as more immediate and potent than extrinsic motivation.

تحقیقات معاصر در مورد انگیزش نشان می‌دهد که انگیزه‌ی درونی که از محرک‌های درونی سرچشمه می‌گیرد، اغلب فوری و قوی‌تر از انگیزه‌ی بیرونی تجربه می‌شود.

Today we know that intrinsic motivation affects the quality of behavior more, such as school work, while extrinsic motivation influences the quantity of behavior more (Deckers, 2014).

امروزه می‌دانیم که انگیزه‌ی درونی بیشتر بر کیفیت رفتار تاثیر می‌گذارد؛ مانند تکالیف مدرسه، در حالی که انگیزه‌ی بیرونی بیشتر بر کمیت رفتار تاثیر می‌گذارد (دکرز، ۲۰۱۴).

It has also been shown that intrinsically motivated goal pursuit has greater long-term outcomes because it satisfies our psychological needs for autonomy and competence, and in turn, creates more positive states which reinforce the positive feedback loop and increase the likelihood of repetition (Reeve, 2018).

همچنین نشان داده شده است که دنبال کردن هدف با انگیزه‌ی ذاتی نتایج بلندمدت بیشتری دارد زیرا نیازهای روانشناختی ما برای استقلال و شایستگی را برآورده می‌کند و به‌نوبه‌ی خود حالت‌های مثبت بیشتری ایجاد می‌کند که حلقه‌ی بازخورد مثبت را تقویت می‌کند و احتمال تکرار را افزایش می‌دهد (ریو، ۲۰۱۸).

Self-motivation

خودانگیختگی

No one knows more about self-motivation than the authors of self-determination theory. Based on the assumption that we have an innate tendency for personal growth toward psychological integration, the self-determination theory of Ryan and Deci proposed that all behavior can be understood as lying along a continuum of external regulation, or heteronomy and true self-regulation, or autonomy (2008).

هیچکس بیشتر از نویسندگان نظریه‌ی خودمختاری در مورد خودانگیختگی نمی‌داند. بر اساس این فرض که ما تمایل ذاتی به رشد شخصی به سمت یکپارچگی روانشناختی داریم، نظریه‌ی خودمختاری رایان و دسی پیشنهاد می‌کند که همه‌ی رفتارها را می‌توان به‌عنوان پیوسته‌ای از مقررات بیرونی، یا هترونومی (پیروی از قانون دیگری) و خودتنظیمی یا خودمختاری واقعی درک کرد. (۲۰۰۸).

Ryan and Deci distinguish varying degrees of external motivation based on the level of autonomy present while engaging in the desired behavior. On one end, there is the external regulation of behavior where rewards are used purely to control behavior, and compliance occurs to avoid consequences and is defined as one where there is no autonomy present.

رایان و دسی درجات مختلفی از انگیزه‌ی بیرونی را بر اساس سطح خودمختاری موجود در هنگام درگیر شدن در رفتار مطلوب تشخیص می‌دهند. از یک سو، تنظیم بیرونی رفتار وجود دارد که در آن پاداش‌ها صرفا برای کنترل رفتار استفاده می‌شود و قبول آن برای اجتناب از عواقب اتفاق می‌افتد و به‌صورتی تعریف می‌شود که در آن هیچ استقلالی وجود ندارد.

They explain that while external regulation, as in the form of rewards, can control behavior, it does not constitute motivation per se.

آن‌ها توضیح می‌دهند که در حالی که قواعد خارجی، مانند پاداش، می‌تواند رفتار را کنترل کند، اما به‌خودی‌خود انگیزه ایجاد نمی‌کند.

In all human affairs there is always an end in view—of pleasure, or honor, or advantage.

Polybius, 125 B.C

در تمام امور انسانی، هميشه هدفی از لذت، افتخار يا مزيت وجود دارد.

پولیبیوس، ۱۲۵ قبل از میلاد

We can also be motivated by the avoidance of guilt and by the need to build self-esteem. This form of self-regulation of behavior is characterized by low autonomy and a language of “I should” and “I have to.”

ما همچنین می‌توانیم با اجتناب از احساس گناه و نیاز به ایجاد عزت نفس برانگیخته شویم. این شکل از خودتنظیمی رفتار با کمی استقلال و زبان «من باید» و «من حتما» مشخص می‌شود.

When we are motivated by the contingencies related to our self-esteem and impose pressures on ourselves for fear of shame or failure, we are said to have introduced regulation. This form of regulation, while more effective than external motivation, remains ambivalent and unstable because it is accompanied by inner conflict, tension, and negative emotions (Ryan & Deci, 2008).

زمانی که ما با انگیزه‌های اتفاقی مرتبط با عزت نفس خود برانگیخته می‌شویم و از ترس شرم یا شکست، فشار را به خود تحمیل می‌کنیم، گفته می‌شود که در واقع مقررات را معرفی کرده‌ایم. این شکل از قاعده، در حالی که موثرتر از انگیزه‌ی بیرونی است، دوسوگرا و ناپایدار باقی می‌ماند زیرا با تعارض درونی، تنش و احساسات منفی همراه است (ریان و دسی، ۲۰۰۸).

These are closely related to what is known in wellbeing research as prevention focus orientation, where emotional regulation is driven by security needs and avoidance (Kahneman, Diner, & Schwartz, 1999).

این‌ها ارتباط نزدیکی با آنچه در تحقیقات بهزیستی به‌عنوان جهت‌گیری تمرکز بر پیشگیری شناخته می‌شود، مرتبط است، جایی که تنظیم هیجانی توسط نیازهای امنیتی و اجتناب، هدایت می‌شود (کانمن، دینر و شوارتز، ۱۹۹۹).

When we consciously accept behavior as important, and when we truly value the outcome, this provides strong incentives and leads to identification. This more self-determined form of regulation is particularly important when it comes to the maintenance of behaviors that involve activities that are not inherently interesting or enjoyable.

وقتی ما آگاهانه رفتار را به‌عنوان امری مهم می‌پذیریم و وقتی واقعا برای نتیجه ارزش قائل هستیم، این‌ها انگیزه‌های قوی ایجاد می‌کند و منجر به تعیین هویت می‌شود. وقتی صحبت از حفظ رفتارهایی می‌شود که شامل فعالیت‌هایی هستند که ذاتا جالب یا لذت‌بخش نیستند، این ساختارِ بیشتر خودمختار از قواعد، دارای اهمیت است.

When we identify with the regulation AND coordinate with other core values and beliefs, we are said to have the most autonomous form of extrinsic motivation – integrated regulation. This form of regulation occurs when those values become a part of the self and become congruent with one’s sense of identity.

هنگامی که ما با مقررات شناسایی می‌شویم و با سایر ارزش‌ها و باورهای اصلی هماهنگ می‌شویم، گفته می‌شود که مستقل‌ترین شکل انگیزه‌ی بیرونی را داریم؛ قواعد یکپارچه. این ساختار از قواعد، زمانی اتفاق می‌افتد که آن ارزش‌ها به بخشی از خود تبدیل می‌شوند و با احساس هویت فرد مطابقت دارند.

That leads to the most positive and enduring outcomes of external motivation because a person has archived full autonomy (Reeve, 2018).

این موضوع منجر به مثبت‌ترین و پایدارترین نتایج انگیزه‌ی بیرونی می‌شود، زیرا فرد استقلال کامل را به دست آورده و بایگانی کرده است (ریو، ۲۰۱۸).

This form of regulation is very much like intrinsic motivation because we engage in the behavior willingly. It is entirely self-determined, but unlike intrinsic motivation, it does not have to involve activities that are enjoyable or interesting. This is particularly important to behavioral change in clinical settings where the level of internalization and integration for non-intrinsically motivated behavior is required.

این ساختار قواعد بسیار شبیه به انگیزه‌ی درونی است زیرا ما با میل خود در این رفتار شرکت می‌کنیم. این کاملا خودمختاری است، اما برخلاف انگیزه‌ی درونی، لازم نیست شامل فعالیت‌هایی باشد که لذت‌بخش یا جالب هستند. این امر به‌ویژه برای تغییر رفتار در محیط‌های بالینی که در آن سطح درونی‌سازی و ادغام برای رفتار با انگیزش غیرذاتی موردنیاز است، اهمیت دارد.

It is never too late to be what you might have been.

George Eliot

هیچ‌وقت برای تبدیل شدن به چیزی که ممکن بود باشید، دیر نیست.

جورج الیوت

When it comes to self-motivation in behavioral change, autonomy versus control orientation can also play a role in maintaining behavioral change over time. Autonomy-oriented individuals generally succeed in maintaining their long-term changes in behavior (e.g., weight loss, smoking cessation), whereas control-oriented individuals generally fail to maintain such behavior change over time.

وقتی صحبت از خودانگیختگی در تغییر رفتار می‌شود، استقلال در مقابل کنترل‌محوری نیز می‌تواند در حفظ تغییرات رفتاری در طول زمان نقش داشته باشد. افراد خودمختار عموما در حفظ تغییرات طولانی‌مدت در رفتار خود موفق می‌شوند (مانند کاهش وزن، ترک سیگار)، در حالی که افراد کنترل‌گرا معمولا در حفظ چنین تغییر رفتاری در طول زمان شکست می‌خورند.

Autonomy-oriented individuals see everything in their environment and their responses to it as a matter of their own choice, and this perspective can be empowering and a great source of intrinsic motivation.

افراد خودمختار همه‌چیز را در محیط خود و پاسخ‌هایشان به آن را به انتخاب خود می‌بینند و این دیدگاه می‌تواند قدرت‌بخش و منبع بزرگی از انگیزه‌ی درونی باشد.

They tend to scan their environment for opportunities, they take initiative, set their own goals, and they take an equal interest in their environment as well as their own inner experience. They have an internal locus of control and behave with a strong sense of volition. They understand that their focus determines their reality, and they have a sense of shaping their destiny (Reeve, 2018).

آن‌ها تمایل دارند محیط خود را برای یافتن فرصت‌ها بررسی کنند، ابتکار عمل به خرج می‌دهند، اهداف خود را تعیین می‌کنند و به محیط خود و همچنین تجربیات درونی خود علاقه‌ی یکسانی نشان می‌دهند. آن‌ها یک مرکز کنترل درونی دارند و با حس اراده‌ی قوی رفتار می‌کنند. آن‌ها درک می‌کنند که تمرکزشان واقعیتشان را تعیین می‌کند و احساس می‌کنند که سرنوشت خود را شکل می‌دهند (ریو، ۲۰۱۸).

Autonomy causality orientation characterizes individuals with a specific mindset where they rely on internal guides to regulate behavior in contrast to those who are control-oriented and attend to external guides like social queues and environmental incentives — this locus of control affects motivation and perseverance.

جهت‌گیری حاصل از خودمختاری، افرادی را با ذهنیت خاص مشخص می‌کند که در آن برای تنظیم رفتار، بر خلاف افرادی که کنترل‌محور هستند و به راهنمای بیرونی مانند صف‌های اجتماعی و مشوق‌های محیطی توجه می‌کنند، به راهنمایی‌های درونی متکی هستند؛ این منبع کنترل بر انگیزه و پشتکار تاثیر می‌گذارد.

When we feel our behavior is something we initiate and regulate, we can make and sustain changes. This is in contrast to those, who at the other end of the spectrum, take on the victim of circumstances mentality (Reeve, 2018).

وقتی احساس می‌کنیم رفتارمان چیزی است که ما آن را آغاز و تنظیم می‌کنیم، می‌توانیم تغییراتی ایجاد کرده و آن تغییرات را حفظ کنیم. این برخلاف کسانی است که در انتهای طیف، ذهنیت قربانی شدن توسط شرایط را به خود می‌گیرند (ریو، ۲۰۱۸).

A Motivational Quote

نقل‌قول انگیزشی

Everybody Knows: You can’t be all things to all people. You can’t do all things at once. You can’t do all things equally well. You can’t do all things better than everyone else. Your humanity is showing just like everyone else’s.

همه می‌دانند:

شما نمی‌توانید برای همه‌ی مردم همه‌چیز باشید. شما نمی‌توانید همه‌ی کارها را یک‌جا انجام دهید. شما نمی‌توانید همه‌ی کارها را به یک اندازه خوب انجام دهید. شما نمی‌توانید همه‌ی کارها را بهتر از دیگران انجام دهید. انسانیت شما هم درست مانند بقیه نمایان است.

So: You have to find out who you are, and be that. You have to decide what comes first, and do that. You have to discover your strengths, and use them. You have to learn not to compete with others, Because no one else is in the contest of being you.

بنابراین:

باید بفهمید که چه کسی هستید و همان کس باشید. باید تصمیم بگیرید که چه چیزی اولویت دارد و آن کار را انجام دهید. باید نقاط قوت خود را کشف کنید و از آن‌ها استفاده کنید. باید یاد بگیرید که با دیگران رقابت نکنید. زیرا هیچ‌کس دیگری در مسابقه‌ی تو بودن نیست.

Then: You will have learned to accept your own uniqueness. You will have learned to set priorities and make decisions. You will have learned to live with your limitations. You will have learned to give yourself the respect that is due. And you’ll be a most vital mortal.

سپس:

یاد خواهید گرفت که منحصر‌به‌فرد بودن خود را بپذیرید. یاد خواهید گرفت که اولویت‌ها را تعیین کنید و تصمیم بگیرید. یاد خواهید گرفت که با محدودیت‌های خود زندگی کنید. یاد خواهید گرفت که به خودتان احترام بگذارید. و به این شکل زنده‌ترین فانی خواهید شد.

Dare To Believe: That you are a wonderful, unique person. That you are a once-in-all-history event. That it’s more than a right, it’s your duty, to be who you are. That life is not a problem to solve, but a gift to cherish. And you’ll be able to stay one up on what used to get you down.

جرات باور کردن این نکات را داشته باشید:

اینکه شما یک فرد فوق‌العاده و منحصر‌به‌فرد هستید. اینکه شما یک رویداد یکباره در تاریخ هستید. این که چیزی بیش از یک حق است، وظیفه‌ی شماست که همانی باشید که هستید. که زندگی مشکلی برای حل کردن نیست، بلکه هدیه‌ای است برای گرامی داشتن. و می‌توانید با تلاش در مورد چیزی که قبلا شما را پایین می‌آورد، خودتان را ثابت کنید.

اپلیکیشن زبانشناس

یادگیری زبان انگلیسی با اپلیکیشن زبان‌شناس آسان‌تر و جذاب‌تر از همیشه است. با اپلیکیشن زبانشناس از روش‌های مختلفی و باب سلیقه‌ی خود می‌توانید زبان انگلیسی را یاد بگیرید. آیا می‌خواهید با فیلم زبان یاد بگیرید، با موسیقی، با دوره‌های آموزشی، با گوش دادن به پادکست؟ همه‌ی این موارد و بسیاری از امکانات دیگر مانند واژگان ضروری زبان انگلیسی و جعبه لایتنر را با نصب اپلیکیشن زبانشناس در موبایل خود داشته باشید. همین حالا آن را دانلود و نصب کنید.

سخن پایانی

این لکچر انگلیسی در مورد انگیزه که حاصل تحقیقات و مطالعات گسترده‌ی دانشمندان و محققان مختلف است سرشار از کلمات و اصطلاحات مهم زبان انگلیسی است. در این لکچر نکات بسیار مهمی در خصوص ایجاد انگیزه و حفظ آن که برای یادگیری زبان انگلیسی نیز بسیار مهم است وجود دارد. بنابراین با مطالعه‌ی دوباره‌ی آن و توجه به نکات مهم در خصوص ایجاد انگیزه برای رسیدن به رویایتان قدمی محکم بردارید. از همراهی شما سپاسگزاریم.