کاربرد و معنی advise against چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربرهای مختلف advise against آشنا شوید.

advise against.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی advise against آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی advise against

به طور خلاصه ترجمه advise against در فارسی به معانی زیر است:

منع کردن از کاری؛

چیزی را توصیه نکردن؛

نهی کردن از کاری یا چیزی؛

و غیره

کاربرد advise against

اگر فردی درصدد انجام کاری است که نباید انجام دهد و شما بخواهید به او توصیه کنید که این کار را انجام ندهد می‌توانید از فعل عبارتی advise against در این موقعیت استفاده کنید. فعل advise against یکی از افعال عبارتی formal و یا رسمی انگلیسی است که معمولا در محاورات چندان کاربردی ندارد. این فعل در زمره افعال عبارتی یا phrasal verbs انگلیسی بوده که با حرف اضافه against مفهوم آن کامل شده و به صورت کلی معنای نهی کردن از کاری یا چیزی را می‌دهد. می‌توانید از آن به معنای نسبت به چیزی هشدار دادن و یا چیزی را توصیه نکردن نیز استفاده کنید. نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که به جای advise از advice استفاده نکنید چرا که در زبان انگلیسی advise فعل بوده و advice اسم است و نمی‌تواند در جایگاه فعل قرار بگیرد.

فعل دو قسمتی advise against از جمله افعال باقاعده انگلیسی بوده که برای حالت گذشته و شکل سوم آن باید به آن ed اضافه کنیم. از آن‌جایی که فعل advise در انتهای خود حرف e را دارد؛ کافیست حرف d را به انتهای آن بیافزاید و آن را به صورت advised against استفاده کنید. برای حالت استمراری و اسم مصدر (gerund) آن نیز می‌توانید advising against را به کار ببرید. در ادامه چندین مثال برای درک بهتر شما از کاربرد فعل عبارتی advise against را ارائه می‌دهیم.

مثال برای فعل advise against

· Doctors advise against eating too much fat and sugar.

دکترها نسبت به خوردن زیاد از حد چربی و شکر هشدار می‌دهند.

· Our lawyer advised against buying that house.

وکیل ما خرید آن خانه را توصیه نکرد. (وکیل ما نسبت به خرید آن خانه هشدار داد. وکیل، ما را از خرید آن خانه نهی کرد.)

· I advised against marrying that man.

بابت ازدواج با آن مرد هشدار دادم. (ازدواج با آن مرد را نهی کردم. ازدواج با آن مرد را توصیه نکردم).

· You have the right to do so. But, I advised against it.

تو حق انجام آن کار را داری. ولی من بهت توصیه نمی‌کنم انجام بدی.

· I firmly advise you against cheating on exams.

قطعا شما را از تقلب در امتحان نهی می‌کنم. (به شما قاطعانه هشدار می‌دهم که در امتحان تقلب نکنید).