در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی dwell on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی dwell on
به طور خلاصه ترجمه dwell on در فارسی به معانی زیر است:
پرداخت به؛
زندگی کردن روی؛
گیر دادن به؛
و غیره
کاربرد dwell on
اگر ذهنتان درگیر چیزی باشد یا بیشاز اندازه به چیزی فکر کنید و یا در موردش صحبت کنید؛ میتوانید از فعل dwell on برای بیان این حالت استفاده کنید. فعل dwell on در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت dwell on something or someone در جمله استفاده میشود. شما میتوانید از dwell upon نیز به جای dwell on استفاده کنید. نکتهای که باید در نظر داشته باشید این است که upon حالتی رسمیتر داشته و کمتر در محاورات و مکالمات روزمره امروزی استفاده میشود. معنی dwell on به فارسی برابر خواهد بود با:
· (حالت رسمی) فکر کردن به، پرداختن به، دل مشغول بودن به، غرق چیزی شدن، درنگ کردن روی و یا انگشت گذاشتن روی.
· (حالت محاوره) پیله کردن به، چسبیدن به، درگیر چیزی شدن، کلید کردن روی و یا گیر دادن به؛
· علاوه بر این میتواند به معنای زندگی کردن روی نیز باشد.
در ادامه با بیان مثالهای مختلف، به شما کمک میکنیم بهتر با معنی و کاربرد این فعل در جمله آشنا شوید. فعل عبارتی dwell on در گروه افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل آن به زمان گذشته به ed نیاز نداریم. بلکه باید شکل فعل را تغییر داده و آن را حفظ کنیم. زمان گذشته و حالت کامل این فعل dwelt on خواهد بود. علاوه بر این، حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) این فعل نیز dwelling on میشود.
مثال برای فعل dwell on
· He always dwells on the negative aspects of his life.
او همیشه به جنبههای منفی زندگیاش فکر میکند. (او همیشه درگیر جنبههای منفی زندگیاش است).
· Let's not dwell on this topic too long; we have a lot to cover today.
بیایید زیاد روی این موضوع درنگ نکنیم (زیاد به این موضوع نپردازیم)؛ امروز موارد بسیاری برای پوشش دادن (پرداختن) داریم.
· Many creatures dwell on this earth.
موجودات زیادی روی این زمین زندگی میکنند.
· I can’t dwell on (upon) this subject anymore.
من بیش از این نمیتوانم به این موضوع بپردازم.
· There is no need to dwell on Sarah further
نیازی نیست بیشاز این درگیر سارا شویم. (به سارا بپردازیم).
· This is the largest turtle that dwells on (upon) the earth.
این بزرگترین لاکپشتی است که روی زمین زندگی میکند.
· In his speech, he dwelt on the plight of the sick and the hungry.
او در سخنرانی خود به مشکلات بیماران و گرسنگان پرداخت.