کاربرد و معنی eat up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف eat up آشنا شوید.

eat up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی eat up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی eat up

به طور خلاصه ترجمه eat up در فارسی به معانی زیر است:

تمام چیزی را خوردن؛

خوره چیزی داشتن؛

بلعیدن؛

نابود کردن؛

و غیره

کاربرد eat up

اگر همه یا بخش زیادی از چیزی را خورده باشید؛ می‌توانید از فعل eat up برای بیان آن استفاده کنید. هم‌چنین اگر برای موردی، وقت یا پول زیادی صرف کنید و در واقع آن چیز وقت و پول شما را در خود ببلعد نیز می‌توانید از این فعل بهره ببرید. فعل eat up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت eat something up در جملات استفاده می‌شود. البته کاربرد آن به صورت eat up something نیز کاملا درست است. از نظر معنایی نیز این فعل معادل خواهد بود با:

· (در مورد غذا) تمام چیزی را خوردن، تا لقمه آخر خوردن و یا ته چیزی را درآوردن؛

· به صورت عامیانه نیز به معنای خورۀ چیزی بودن، خوردن و یا بلعیدن خواهد بود؛

· از بین بردن، تمام چیزی را مصرف کردن و یا نابود کردن.

· (بدون سوال و یا تحقیق) قبول کردن و یا باور کردن؛

· (رقیب، حریف، دشمن و غیره را) کامل شکست دادن؛

علاوه بر موارد فوق، اصطلاح to be eaten up with something نیز به فارسی می‌تواند به معنای مملو بودن از چیزی، از فرط چیزی منفجر شدن و یا ترکیدن باشد. در ادامه با ارائه مثال‌های مختلف به شما کمک می‌کنیم تا معنی و کاربرد این فعل در جمله را به خاطر بسپارید.

فعل عبارتی eat up در لیست افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل آن به زمان گذشته و یا حالت کامل، نیاز به ed نداریم. در این حالت باید شکل فعل را به صورت کامل تغییر دهیم. زمان گذشته این فعل ate up خواهد بود و حالت کامل آن نیز eaten up می‌شود. اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله داشتید؛ می‌توانید از eating up استفاده کنید.

مثال برای فعل eat up

· Jed was so eaten up with hatred that he couldn’t think straight.

جِد چنان مملو از نفرت بود که نمی‌توانست درست فکر کند.

· No television, until you eat up your dinner.

تا زمانی که تمام شامت را نخوری از تلویزیون خبری نیست.

· This quarter's expenses have eaten up all my spare cash.

هزینه‌های این سه ماهه، تمام پول نقد مرا مصرف کرد. (خورد، بلعید، از بین برد).

· Legal costs ate up most of her savings.

هزینه‌های قانونی، بیش‌تر پس‌انداز او را از بین برد. (خورد)

· Effie was eaten up with jealousy.

اِفی داشت از فرط حسادت منفجر می‌شد.

· Be a good boy and eat up your vegetables.

پسر خوبی باش و تمام سبزیجات را بخور.

· A big old car like that eats up petrol.

یه ماشین بزرگِ قدیمی مثل این، خوره بنزین دارد. (ته بنزین را درمی‌آورد).

· They’ll eat up almost anything you tell them.

آن‌ها تقریبا هرچه بهشان بگویی باور خواهند کرد.

· This new fighter just eats up every opponent.

این مبارز جدید؛ هر حریفی را شکست می‌دهد. (می‌بلعد).