کاربرد و معنی entrust with چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف entrust with آشنا شوید.

entrust with.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی entrust with آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی entrust with

به طور خلاصه ترجمه entrust with در فارسی به معانی زیر است:

به کسی سپردن؛

گماردن به؛

و غیره

کاربرد entrust with

اگر انجام کار یا امر مهم و با ارزشی را به شخصی واگذار کنید؛ برای این حالت می‌توانید از فعل entrust with استفاده کنید. فعل entrust with جزو افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت entrust someone with something در جملات استفاده می‌شود و می‌توان از entrust to نیز به جای آن در جملات استفاده کرد. در بخش آموزشی فعل عبارتی entrust to نحوه استفاده، کاربرد و معنای آن را در جملات به تفصیل توضیح داده‌ایم. پس در این بخش نیاز به توضیح مکررات نخواهیم داشت. معنی entrust with به فارسی معادل خواهد بود با:

· (راز، نامه، زندانی و غیره) سپردن به، دادن به، به کسی سپردن و یا به دست کسی دادن؛

· (کار و غیره) را به کسی محول کردن، واگذار کردن به، به کسی واگذاشتن، به کسی تفویض کردن، گماردن به و یا به عهده کسی گذاشتن.

در ادامه به شما مثال‌های متنوعی ارائه خواهیم داد تا هرچه بیش‌تر و بهتر با معنی و کاربرد این فعل در جمله آشنا شوید. فعل عبارتی entrust with را می‌توانید به عنوان یک فعل باقاعده در زبان انگلیسی درنظر بگیرید. چرا که برای تبدیل آن به حالت گذشته و کامل، کافیست ed را به انتهای این فعل افزوده و از آن به صورت entrusted with در جملات استفاده کنید. علاوه بر این؛ می‌توانید از entrusting with نیز به عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل بهره ببرید.

مثال برای فعل entrust with

· Can I entrust you with Johnny while I go in and vote?

می‌توانم وقتی دارم وارد می‌شود و رای می‌دهد؛ جانی را به تو بسپارم؟

· I entrusted Fred with my share of the money until I returned.

من سهم پولم را تا زمانی که برگشتم به فِرِد سپردم. (به دست فرد دادم).

· I would not even entrust myself with the care of this priceless vase!

من مراقبت از این گلدان را حتی به خودم هم نمی‌سپارم.

· Two senior officials have been entrusted with organizing the auction.

برگزاری این مناقصه به دو افسر ارشد سپرده شد.

· Many people had entrusted the company with money they intended to use in retirement.

بسیاری از افراد، پولی که قرار بود در دوره بازنشستگی از آن استفاده کنند؛ به شرکت سپرده بودند.

· Such primitive errors are common for editors entrusted with translations.

چنین خطاهای ابتدایی در میان ویراستارانی که ترجمه به آن‌ها محول شده، رایج است.