در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fall back on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی fall back on
به طور خلاصه ترجمه fall back on در فارسی به معانی زیر است:
متکی بودن به؛
تکیه دادن به؛
حساب کردن روی؛
و غیره
کاربرد fall back on
اگر در اولین استفاده از چیزی یا کاری که به انجام آن عادت داشتهاید شکست خورده و از چیز دیگری به جای آن استفاده کنید و یا کار دیگری به جای آن انجام دهید؛ میتوانید از فعل fall back on برای این موقعیت استفاده کنید. فعل fall back on به عنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb انگلیسی است که معمولا به صورت fall back on someone or something در جملات دیده و شنیده میشود. شما میتوانید از fall back upon نیز به جای این فعل استفاده کنید. با این تفاوت که upon حالتی رسمیتر داشته و کمتر در مکالمات و محاورات روزمره امروزی مورد استفاده قرار میگیرد. معنی fall back on به فارسی معادل است با:
تکیه دادن به، اتکا کردن به، متکی بودن به، متوسل شدن به، دستاویز چیزی شدن، حساب کردن روی ، و یا پشتگرم بودن به.
علاوه بر این، اصطلاح a sum to fall back on در فارسی معادل پولی برای روز مبادا خواهد بود. همچنین fall back onto someone or something نیز به معنای به کسی یا چیزی تکیه کردن خواهد بود. در ادامه به شما مثالهای مختلفی از کاربرد و معنی fall back on ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی fall back on یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که نیازی به ed برای تبدیل شدن به زمان گذشته و یا حالت کامل ندارد. بلکه باید ساختار و شکل ظاهری این فعل را به طور کامل تغییر دهیم. زمان گذشته این فعل عبارتی fell back on خواهد بود و حالت کامل یا شکل سوم آن نیز به صورت fallen back on مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین؛ اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جملات نیز falling back on خواهد بود.
مثال برای فعل fall back on
I fall back on old friends in time of need.
در مواقع نیاز (در مواقع ضروری) روی دوستان قدیمی حساب میکنم. (پشتم به دوستان قدیمی گرم است).
When he lost his job he had to fall back on (upon) his savings.
وقتی کارش را از دست داد؛ مجبور شد به پساندازش اتکا کند. (مجبور به متوسل شدن به پساندازش شد).
She stumbled and fell back onto the lady behind her.
او تلوتلو خورد و به خانم پشت سری خود تکیه کرد.
We fell back on our savings to get us through the hard times.
ما برای گذر از روزهای سخت، روی پسانداز خود حساب کردیم. (پشتمان به پساندازمان گرم است).
If I lose my job, I'll have nothing to fall back on.
اگر کارم را از دست دهم؛ هیچی نخواهم داشت که بهش تکیه کنم.
The organization has no income and no reserves to fall back on.
سازمان، نه درآمدی دارد که به آن تکیه کند و نه ذخایری.