در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fall off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی fall off
به طور خلاصه ترجمه fall off در فارسی به معانی زیر است:
افتادن؛
کم شدن؛
پایین آمدن؛
و غیره
کاربرد fall off
اگر چیزی تنزل سطح پیدا کند و یا از مقدار آن کاسته شود میتوانید از فعل fall off برای بیان این حالت استفاده کنید. فعل fall off در زمره افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که گاهی میتوان از آن به صورت fall off of something or someone نیز استفاده کرد. البته این of معمولا قبل از یک ضمیر میآید. در حالت کلی معنی fall off به فارسی عبارت است از:
- افتادن، پرت شدن ؛
- (طرفداران و غیره) پراکنده شدن؛
- (تعداد، فروش، سود و غیره) کم شدن، کاهش یافتن، تقلیل یافتن و یا اُفت کردن؛
- (منحنی نمودار) پایین آمدن.
در ادامه به شما مثالهای مختلفی ارائه خواهیم داد تا با بررسی آنها بتوانید بهتر کاربرد و معنی fall off در جمله را بیاموزید. فعل عبارتی fall off یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته آن با افزودن ed به انتهایش ایجاد نخواهد شد؛ بلکه شکل فعل به طور کامل عوض میشود. زمان گذشته این فعل fell off بوده و حالت کامل و یا شکل سوم آن نیز fallen off میشود. درخصوص اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز میتوانید از falling off استفاده کنید.
مثال برای فعل fall off
She fell off the ladder.
او از نردبان افتاد.
A button fell off my shirt.
یک دکمه از پیراهنم افتاد.
The twigs fell off of him as he stood up.
وقتی بلند شد؛ شاخههای کوچک ازش افتادند.
Business falls off during the summer months.
کسبوکارها در ماههای تابستان اُفت میکنند.
My interest in school fell off when I became twenty.
وقتی بیست سالم شد؛ علاقم به مدرسه کم شد.
Sales have been falling off recently.
فروش، اخیرا کاهش یافته است.
Membership of the club has fallen off in recent months.
عضویت باشگاه در ماههای اخیر کم شده است.