کاربرد و معنی fall out چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف fall out آشنا شوید.

fall out.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fall out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی fall out

به طور خلاصه ترجمه fall out در فارسی به معانی زیر است:

افتادن؛

به حالت راحت‌باش درآمدن؛

باهم اختلاف پیدا کردن؛

اتفاق افتادن؛

و غیره

کاربرد fall out

اگر چیزی دچار گسستگی از بخش‌هایی که به آن متصل بوده شود، می‌توانید برای بیان آن فعل fall out را به کار ببرید. گرچه برای این منظور بیش‌‎تر از حالت fall out of something استفاده می‌شود. هم‌چنین در حالت غیر رسمی یا informal نیز می‌توانید از این فعل زمانی که دوستی را به دلیل ناسازگاری و یا مشکلی که برای‌تان پیش آمده است از دست می‌دهید نیز استفاده کنید. در این صورت هم می‌توانید از fall out with someone استفاده کنید. در حالت کلی fall out یکی از افعالی عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که در فارسی معادل خواهد بود با:

  • (در بحث نظامی) به حال راحت باش درآمدن؛
  • اتفاق افتادن، پیش آمدن، حاصل شدن و یا رخ دادن؛
  • منصرف شدن و یا کنار رفتن؛
  • افتادن (از)، پرت شدن (از) ؛
  • باهم دعوا کردن، با هم اختلاف پیدا کردن و یا با هم بهم زدن.

هم‌چنین حالت امری این فعل یعنی Fall out! می‌تواند در بحث نظامی به معنی راحت باش! و یا از صف خارج! باشد. در ادامه با مطالعه مثال‌هایی که به شما ارائه داده‌ایم و ترجمه آن‌ها می‌توانید بهتر متوجه کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف شوید.

فعل عبارتی fall out جزو گروه افعال بی‌قاعده انگلیسی است که تبدیل آن به زمان گذشته و کامل از هیچ قاعده خاصی پیروی نمی‌کند و تنها باید آن‌ها را به خاطر بسپارید. زمان گذشته این فعل fell out بوده و حالت کامل آن نیز fallen out می‌شود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و حالت استمراری این فعل نیز falling out خواهد بود.

مثال برای فعل fall out

After inspection they were ordered to fall out.

پس از بازرسی به آن‌ها دستور راحت باش داده شد.

The brothers fell out over their inheritance.

برادرها بر سر ارث خود با هم اختلاف پیدا کردند.

Let us know how it falls out in the end.

بهمون بگو آخرش چه پیش آمد.

Mary fell out of the tree and hurt herself.

ماری از درخت افتاد و به خودش آسیب رساند.

What fell out of our discussion was a decision to continue.

آن‌چه از بحث ما حاصل شد تصمیم به ادامه دادن بود.

The scouts fell out and ran to the campfire.

پیش‌آهنگان از صف خارج شده و به سمت آتش اردو دویدند.

Tony fell out with Nick about the video game.

تونی و نیک سر بازی ویدیویی باهم اختلاف داشتند (باهم درگیر شدند).

Her baby teeth are starting to fall out.

دندان‌های شیری او شروع به افتادن کردند.

"Fall out, men!" shouted the sergeant-major.

گروهبان فریاد زد: «آقایان راحت باشید