کاربرد و معنی fight back چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف fight back آشنا شوید

fight back.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fight back آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی fight back

به طور خلاصه ترجمه fight back در فارسی به معانی زیر است:

دفاع کردن؛

مقابله به مثل کردن؛

مهار کردن؛

جواب دادن؛

و غیره

کاربرد fight back

اگر پس از مورد حمله قرار گرفتن و یا تهدید شدن، هرکاری از دست‌تان برمی‌آید برای پیروزی در منازعه و نبرد انجام دهید؛ می‌توانید از فعل fight back برای بیان آن استفاده کنید. فعل fight back در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیش‌تر به صورت fight something back و یا گاهی به صورت fight back against something در جملات دیده می‌شود. از نظر ترجمه نیز معنی fight back به فارسی معادل است با:

  • مقابله به مثل کردن، پاسخ متقابل دادن، تلافی کردن ؛
  • مقاومت کردن، ایستادگی کردن، دفاع کردن، تسلیم نشدن ؛
  • (در بحث و غیره) پاسخ دادن، جواب دادن؛
  • (در ورزش و غیره) دوباره پیش افتادن، دومرتبه جلو افتادن؛
  • (ناامیدی، تردید، اشک و غیره) پس راندن، مهار کردن، کنترل کردن، غلبه کردن بر، جلوی چیزی را گرفتن، چیره شدن بر.

همان‌طور که مشاهده کردید، فعل fight back می‌تواند کاربردها و معانی مختلفی در جمله داشته باشد؛ از این رو در ادامه به شما چندین مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید بهتر با معنی و کاربرد این فعل در جملات آشنا شوید.

فعل fight back در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تبدیل آن به زمان گذشته و کامل، به ed نیاز نداریم و باید شکل فعل را تغییر دهیم. زمان گذشته و شکل سوم این فعل fought back خواهد بود. هم‌چنین حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) این فعل نیز fighting back می‌شود.

مثال برای فعل fight back

It's time to fight back against street crime.

زمان مقاومت کردن در برابر جنایت خیابانی فرارسیده است.

She fought back the tears as she watched her brother go.

وقتی رفتن برادرش را نگاه کرد؛ جلوی اشک‌هایش را گرفت. (اشک‌هایش را مهار کرد).

As soon as it hits stage two the monster can begin fighting back

به محض رسیدن به مرحله دو، هیولا می‌تواند شروع به دفاع کردن کند.

You are going to have to fight back at them.

باید باهاشون مقابله به مثل کنی.

He fought back and managed to wrestle the knife from his attacker's hands.

او تسلیم نشد (مقاومت کرد، ایستادگی کرد) و توانست چاقو را از دست مهاجم خود بیرون آورد.

Jones has denied the charge and has fought back publicly.

جونز این اتهام را رد کرد و علنا در برابر آن ایستادگی کرد.