در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fill up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی fill up
به طور خلاصه ترجمه fill up در فارسی به معانی زیر است:
لبالب کردن؛
تکمیل کردن؛
پر شدن؛
بنزین زدن؛
و غیره
کاربرد fill up
اگر چیزی ماند باک ماشین را پر میکنید و یا شکم خود یا فرد دیگری را با غذا پر میکنید؛ فعل fill up میتواند برای بیان این مضمون استفاده شود. فعل fill up در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که معمولا به صورت fill something or someone up در جملات استفاده میشود. گاهی نیز از آن به صورت fill someone or something up with something استفاده میشود. در حالت کلی معنی fill up به فارسی عبارت است از:
- کامل پر شدن، کامل سیر شدن ؛
- بنزین زدن و یا باک ماشین را پر کردن؛
- لبالب کردن و یا پُرِپُرکردن؛
- (سوراخ) پر کردن، مسدود کردن، گرفتن و یا بستن؛
- (پرسشنامه) پر کردن و یا تکمیل کردن.
علاوه بر موارد فوق، اصطلاح fill up to the brim به معنی لبریز کردن و یا تا لب پر کردن خواهد بود. همچنین میتوانید برای پر کردن باک از حالت امری این فعل به صورت Fill her up! به معنی (باک را) پُرش کن! استفاده کنید. در ادامه به شما چندین مثال ارائه خواهیم داد تا هرچه بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف آشنا شوید.
فعل عبارتی fill up در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed به انتهای آن میتوان زمان گذشته و یا حالت کامل آن را ایجاد کرد. پس با این تفاسیر، زمان گذشته و حالت کامل این فعل filled up خواهد بود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جملات به صورت filling up مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال برای فعل fill up
The creek filled up after the heavy rain yesterday.
این نهر بعد از باران شدید دیروز، لبالب شد (پر شد).
I’ve got to stop and fill up.
باید نگهدارم و بنزین بزنم. (باک را پر کنم).
We filled him up with chili and crackers.
او را با فلفل و کراکر پر کردیم. (کامل سیر کردیم).
The rain barrel began to fill up during the storm.
بشکه باران در طول طوفان شروع به لبالب شدن کرد.
We will fill up at the next little town.
در شهر کوچک بعدی بنزین خواهیم داد.
We will fill up the basket with leaves.
سبد را با برگ پر خواهیم کرد.
He filled up the tank with petrol.
او باک (مخزن) را با بنزین پر کرد.
That sandwich really filled me up.
آن ساندویچ کامل سیرم کرد. (واقعا پُرم کرد).