در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی farm out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی find out
به طور خلاصه ترجمه find out در فارسی به معانی زیر است:
متوجه شدن؛
فهمیدن؛
کشف کردن؛
گیر انداختن؛
و غیره
کاربرد find out
اگر به کشف واقعیات در مورد چیزی یا اطلاعاتی بپردازید؛ میتوانید از فعل find out استفاده کنید. فعل find out در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که هم به صورت find someone or something out در جملات استفاده میشود و هم به شکل find out something. همچنین میتوانیم گاهی از آن به صورت find something out about someone or something from someone or something نیز استفاده کنید. در فارسی معنی find out عبارت خواهد بود از:
- کسبِ اطلاع کردن، خبر جمع کردن، مطلع شدن، اطلاعات کسب کردن و یا باخبر شدن؛
- متوجه شدن، دانستن، آگاه شدن، درک کردن و یا فهمیدن؛
- (جواب، راز و غیره) پیدا کردن، کشف کردن، فهمیدن، پی بردن به و یا دریافتن (که)؛
- معلوم کردن، به دست آوردن ؛
- مچ کسی را گرفتن، گیر انداختن و یا لو دادن.
علاوه بر موارد فوق، اصطلاح to be found out و یا get found out به معنی گیر افتادن و یا لو رفتن کاربرد دارد. در ادامه به شما نمونههای مختلفی از جملاتی را ارائه میدهیم که در آنها از فعل find out استفاده شده است تا بتوانید بهتر با کاربرد و معنی آن در قالب جمله آشنا شوید.
فعل عبارتی find out در گروه افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل آن به حالت گذشته و کامل از ed استفاده نمیکنیم؛ بلکه شکل فعل را بهطور کامل تغییر میدهیم. زمان گذشته و شکل سوم این فعل به صورت found out مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل finding out خواهد بود.
مثال برای فعل find out
I found something out that you might be interested in.
یه چیزی فهمیدم که ممکنه بهش علاقمند بشی. (یه چیزی کشف کردم که شاید واست جذاب باشه).
We found out that the Smiths are going to sell their house.
ما فهمیدیم (متوجه شدیم، با خبر شدیم، مطلع شدیم) که خانواده اسمیث قراره خانهشانه را بفروشند.
I don’t want them to find me out.
نمیخواهم آنها مچم را بگیرند. (گیرم بیاندازند).
He wondered whether his boss was involved, but he saw no way of finding that out.
واسش سوال بود که آیا رئیسش هم در این ماجرا نقش داشته یا نه ولی راهی برای مطلع شدن ازش پیدا نکرد. (راهی برای کشف کردن این موضوع نبود).
I didn’t find anything out about Roger from the newspaper stories.
ما از داستانهای روزنامه چیزی در مورد راجر پیدا نکردیم.
He lived in fear of being found out.
او با ترس گیر افتادن (لو رفتن) زندگی کرد.
I just found out that he was cheating on the test.
من تازه متوجه شدم (پی بردم) که در آزمون تقلب میکرده.