کاربرد و معنی finish with چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف finish with آشنا شوید.

finish with.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی finish with آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی finish with

به طور خلاصه ترجمه finish with در فارسی به معانی زیر است:

کار خود را با چیزی تمام کردن؛

دست از چیزی شستن؛

با کسی قطع رابطه کردن؛

و غیره

کاربرد finish with

اگر هر اقدامی که برای به پایان رساندن کاری لازم بوده را انجام داده و دیگر از انجام آن کار بی‌نیاز شده‌اید؛ می‌توانید از فعل finish with استفاده کنید. فعل finish with در زمره افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که به صورت finish with something نیز در جملات مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی finish with به فارسی معادل است با کار خود را با چیزی تمام کردن، چیزی را تمامش کردن، چیزی را دیگر لازم نداشتن، چیزی را خاتمه دادن، از چیزی دست شستن و یا چیزی را بوسیدن و کنار گذاشتن.

علاوه بر این، می‌توانید از اصطلاح finish with someone نیز به معنای با کسی قطع رابطه کردن، دیگر با کسی کاری نداشتن، از کسی بریدن، با کسی بهم زدن و یا از کسی دست شستن در جملات استفاده کنید.

در محاوره و حالت غیررسمی نیز می‌توانید از جمله You wait till I’ve finished with you! به معنای صبر کن خدمتت می‌رسم! و یا باش تا حسابم را باهات تسویه کنم! نیز استفاده کنید.

همچنین عبارت I haven’t finished with you! نیز به معنی هنوز باهات کار دارم! و یا هنوز کارم باهات تمام نشده! خواهد بود.

اصطلاح Have finished with it! نیز به معنای کارش را تمام کن! و یا شرش را بکن! خواهد بود.

در ادامه به شما مثال‌های مختلفی از کاربرد و معنی فعل finish with در جمله ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی finish with در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed تبدیل به زمان گذشته می‌شود. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل finished with خواهد بود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و حالت استمراری این فعل در جمله نیز finishing with می‌شود.

مثال برای فعل finish with

When I finish with him he'll be sorry.

وقتی باهاش قطع رابطه کنم، پشیمان می‌شود.

Could I see the newspaper when you finish with it

وقتی کارت با روزنامه تمام شد می‌توانم ببینمش؟

I will finish with fixing this soon, and then you can have it.

خیلی زود کار تعمیر این را تمام خواهم کرد و می‌توانی آن را ببری.

Have you finished with that magazine?

کار ت با آن مجله تمام شده است؟ (دیگه آن مجله را لازم نداری؟)

She finished with him when she discovered he was having an affair.

وقتی فهمید که با کسی رابطه داره، باهاش بهم زد. (ازش دل برید).

It is a story that finishes with a twist.

این داستانی است که با یک تغییر ناگهانی خاتمه می‌یابد.