در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fit on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی fit on
به طور خلاصه ترجمه fit on در فارسی به معانی زیر است:
نصب کردن؛
خوردن؛
پرو کردن؛
و غیره
کاربرد fit on
اگر برای ساختن چیزی، قطعات مختلفی از آن را که با هم جفتوجور میشود را بهم متصل کنید؛ میتوانید از فعل fit on برای بیان آن استفاده کنید. فعل fit on در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که در بیشتر مواقع به صورت fit something on در جملات استفاده میشود. البته کاربرد آن به صورت fit on something نیز کاملا صحیح است. معنی fit on به فارسی معادل است با:
- خوردن، جار فتن ؛
- کار گذاشتن، نصب کردن، سوار کردن ؛
- (لباس و غیره) پُرُو کردن، برای آزمایش اندازه بودن پوشیدن.
در ادامه به شما مثالهای مختلفی ارائه خواهیم داد تا معنی و کاربرد این فعل در جمله برایتان قابل فهمتر باشد. فعل عبارتی fit on یکی از افعال انگلیسی است که هم میتوان آن را در گروه افعال باقاعده لحاظ کردن و به انتهای آن یک t و سپس ed افزود و از آن به صورت fitted on استفاده کرد و هم میتوان آن را یک فعل بیقاعده در نظر گرفت و در زمان گذشته و شکل سوم فعل باز هم از fit on استفاده کرد. در خصوص حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) این فعل نیز میتوانید از fitting on استفاده کنید.
مثال برای فعل fit on
See if you can fit this lid onto that jar over there.
ببین میتوانی این درب را روی آن شیشه سوار کنی. (جا بندازی).
You can claim money for having solar cells fitted on your home.
شما میتوانید برای نصب شدن سلولهای خورشیدی در خانهتان طلب پول کنید.
I will fit on the dress to see if it is the right size.
من لباس را پرو خواهم کرد تا ببینم سایزش مناسب است یا نه.
Sorry, I can’t fit on this lid, because it’s too big.
ببخشید نمیتونم این دربپوش را جا بندازم (سوار کنم) چون خیلی بزرگه.
This key won't fit on this hole.
این کلید به این سوراخ نمیخورد. (در این سوراخ جا نمیرود.)