در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی identify with آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی identify with
به طور خلاصه ترجمه identify with در فارسی به معانی زیر است:
همذات پنداری کردن؛
برابر دانستن با؛
یکی بودن با؛
و غیره
کاربرد identify with
اگر احساس میکنید پیوندی بین شما و فرد دیگری وجود دارد و میتوانید احساسات خود را به راحتی با وی درمیان بگذارید؛ فعل identify with میتواند این همذات پنداری را به تصویر بکشد. فعل identify with بهعنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته میشود که معمولا به صورت identify someone or something with someone or something مورد استفاده قرار میگیرد. معنی identify with به فارسی معادل است با:
(کسی یا چیزی را) با (کسی یا چیزی) یکی دانستن، (کسی یا چیزی را) با (کسی یا چیزی) یکسان گرفتن، (کسی یا چیزی را) با (کسی یا چیزی) همانند دانستن، (کسی یا چیزی را) با (کسی یا چیزی) برابر دانستن، (کسی یا چیزی را) با (کسی یا چیزی) همسان دانستن و یا (کسی یا چیزی را) با (کسی یا چیزی) یکسان تلقی کردن.
علاوه بر این، شما میتوانید از identify oneself with someone or something و یا be (become) identified with someone or something در جملات به معنی موارد زیر استفاده کنید:
- به کسی احساس نزدیکی کردن ؛
- با کسی همدردی کردن ؛
- خود را با کسی یا چیزی یکی دانستن و یا خود را با کسی یا چیزی همذات پنداشتن.
در ادامه برای درک بهتر شما از معنی و کاربرد این فعل؛ مثالهای متعددی ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی identify را هم میتوان یک فعل باقاعده محسوب کرد و هم یک فعل بیقاعده. چرا که برای تبدیل شدن به زمان گذشته علاوه بر اینکه به ed نیاز دارد؛ حرف y از آخر آن حذف شده و i جایگزینش میشود. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل identified with خواهد بود. همچنین میتوانید از identifying with نیز به عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.
مثال برای فعل identify with
Many women of normal weight feel unable to identify with the super-thin models in fashion magazines.
بسیاری از زنان با وزن نرمال، احساس میکنند نمیتوانند خود را با مدلهای فوق لاغر مجلههای مُد یکی بدانند.
I identify with the birds and animals of the forest.
من با پرندگان و حیوانات جنگل یکسان هستم.
We usually identify grass with green.
ما معمولا علف را با رنگ سبز برابر میدانیم.
I don’t really identify with those beautiful, thin models in magazines.
من واقعا با آن مدلهای لاغر و زیبای مجلات همسان نیستم.
One reason why so many senior managers left was that they no longer identified with the company's stated mission.
یکی از دلایلی که بسیاری از مدیران ارشد رفتند این بود که آنها دیگر خود را با ماموریت مشخص شده شرکت یکی نمیدانستند. (با ماموریت مشخص شده شرکت احساس نزدیکی نمیکردند).
I identify myself with the others.
من خودم را با دیگران یکی میدانم. (من با دیگران همذاتپنداری میکنم).