کاربرد و معنی impose on چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف impose on آشنا شوید.

impose on.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی impose on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی impose on

به طور خلاصه ترجمه impose on در فارسی به معانی زیر است:

تحمیل کردن؛

وضع کردن؛

و غیره

کاربرد impose on

اگر شخصی را مجبور کنید که برخلاف میل باطنی خود چیزی را بپذیرد؛ می‌توانید از فعل impose on برای بیان این تحمیل استفاده کنید. فعل impose on که یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته می‌شود؛ معمولا به صورت impose something on someone در جملات مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر آن، شما می‌توانید از impose upon نیز به جای impose on بهره ببرید با این تفاوت که upon حالتی رسمی‌تر داشته و کم‌تر در مکالمات امروزی مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی impose on به فارسی معادل است با:

  • تحمیل کردن به ؛
  • (تعرفه، قانون، مالیات و غیره) وضع کردن و یا وارد کردن.

شما می‌توانید از impose oneself on someone نیز به معنی خود را به کسی تحمیل کردن و یا سربار کسی شدن در جمله استفاده کنید. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد دقیق و معنی این فعل در جملات ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی impose on یکی از افعال باقاعده در زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته به ed نیاز دارد. نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که چون انتهای این فعل به حرف e ختم می‌شود؛ دیگر نیاز به تکرار این حرف نیست و تنها به افزودن d بسنده می‌کنیم. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل imposed on خواهد بود. هم‌چنین می‌توانید از imposing on نیز به عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل impose on

Don’t try to impose your ideas on (upon) me!

سعی نکن ایده‌های خود را به من تحمیل کنی!

The council has imposed a ban on alcohol in the city parks

شورا ممنوعیت مشروبات الکلی در پارک‌های شهر را وضع کرده است.

The colonists tried to impose their values on the indigenous peoples.

استعمارگران سعی داشتند ارزش‌های خود را به مردم بومی تحمیل کنند.

The British crown imposed a tariff on tea.

ولیعهد بریتانیا تعرفه‌ای بر چای وارد کرد.

Am I imposing myself on you if I stay overnight?

اگر شب این‌جا بمانم سربار شما هستم؟

Very high taxes have recently been imposed on cigarettes.

اخیرا مالیات‌های بسیار بالایی بر سیگار وضع شده است.

I don't want them to impose their religious beliefs on my children.

دوست ندارم آن‌ها عقاید مذهبی خود را به فرزندانم تحمیل کنند.