کاربرد و معنی instill in چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف instill in آشنا شوید.

instill in.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی instill in آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی instill in

به طور خلاصه ترجمه instill in در فارسی به معانی زیر است:

القا کردن؛

ایجاد کردن در؛

و غیره

کاربرد instill in

اگر شخصی را عادت دهید که از باور خاصی پیروی کند و یا به شیوه‌ای خاص رفتار کند؛ می‌توانید فعل instill in را به‌کار ببرید. فعل instill in یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی محسوب می‌شود که بیش‌تر به صورت instill something in someone و یا instill something into someone در جملات دیده می‌شود. در نظر داشته باشید که نگارش این فعل به صورت instil in نیز در انگلیسی بریتانیایی درست است. معنی instill in به فارسی معادل است با:

  • (فکر و غیره) در ذهن کسی فرو کردن، به کسی تلقین کردن، در گوش کسی خواندن، با تکرار به کسی فهماندن و یا به کسی القا کردن؛

  • (شهامت، ترس و غیره) در کسی ایجاد کردن، روح کسی را از چیزی انباشتن، و یا چیزی را به کسی القا کردن.

در ادامه با بررسی مثال‎‌هایی که به شما ارائه خواهیم داد؛ بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف آشنا خواهید شد. فعل عبارتی instill in یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل به ed نیاز دارد. این نکته را درنظر داشته باشید که اگر شما از نگارش instil in استفاده می‌کنید؛ باید ابتدا یک l دیگر به انتهای فعل بیفزایید و پس از آن ed را اضافه کنید. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل در جمله instilled in خواهد بود. هم‌چنین می‌توانید از instilling in نیز به عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل instill in

You need to remember your manners. I want to instill that in (into) you.

باید آداب خود را به‌خاطر بسپارید. من می‌خواهم آن را در ذهن شما فرو کنم.

Good manners were instilled in me at home.

اخلاق خوب در خانه به من فهمانده شد. (تلقین شد؛ القا شد).

The presence of the mayor instilled a legitimacy in (into) the proceedings.

حضور شهردار به روند رسیدگی مشروعیت القا کرد. (بخشید)

It is part of a teacher's job to instill confidence in (into) his or her students.

این بخشی از وظیفه معلم است که اعتماد به‌نفس در دانش‌آموزان خود ایجاد کند.

My parents instilled in me a love of reading.

والدینم عشق به مطالعه را در من القا کردند.