کاربرد و معنی jumble up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف jumble up آشنا شوید.

jumble up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی jumble up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی jumble up

به طور خلاصه ترجمه jumble up در فارسی به معانی زیر است:

قاطی پاتی کردن؛

چیزهایی را باهم قاطی کردن؛

و غیره

کاربرد jumble up

اگر چند چیز را باهم قاطی و مخلوط کنید به صورتی که دیگر نظم و یا شکل مناسب خود را نداشته باشد؛ می‌توانید از فعل jumble up برای نشان دادن این امر استفاده کنید. فعل jumble up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیش‌تر به صورت jumble something up در جملات مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی jumble up به فارسی عبارت است از:

  • قاطی کردن، در هم ریختن، قاطی هم ریختن، مخلوط کردن، بهم ریختن، قاطی‌پاتی کردن، و یا تلنبار کردن؛

  • (جمله) به هم ریختن و یا پس و پیش کردن؛

  • در هم بودن، قاطی بودن و یا تو هم بودن.

در ادامه با ذکر چند مثال، به شما کمک می‌کنیم تا هرچه بهتر با کاربرد، جایگاه و معنی این فعل در جملات مختلف آشنا شوید.

فعل عبارتی jumble up به‌عنوان یک فعل باقاعده در زبان انگلیسی شناخته می‌شود. با این حال، از آن‌جایی که انتهای این فعل به حرف e ختم می‌شود برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل دیگر نیازی به تکرار این حرف نداشته و تنها به افزودن حرف d بسنده می‌کنیم. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل jumbled up می‌شود. علاوه بر این، حالت استمراری و اسم مصدر (gerund) این فعل نیز jumbling up خواهد بود.

مثال برای فعل jumble up

If you don't write down the times and dates of your appointments, you might jumble them up.

اگر زمان و تاریخ قرار ملاقات‌های خود را یادداشت نکنید؛ ممکن است آن‌ها را قاطی کنید.

The cleaner has jumbled up all the files on my desk again, so now I can't find what I'm looking for.

نظافت‌چی دوباره تمام فایل‌های روی میز من را قاطی‌پاتی کرده است (بهم ریخته است) و بنابراین من نمی‌توانم چیزی که دنبالش می‌گردم را پیدا کنم.

The names and faces of my students are all jumbled up in my head, so I can't remember which name matches which face.

نام‌ها و چهره‌های دانش‌آموزانم در ذهنم بهم ریخته است، از این رو نمی‌توانم به‌یاد بیاورم که کدام اسم با کدام چهره مطابقت دارد.

Who jumbled my papers up?

چه کسی کاغذهای مرا بهم ریخت؟

Her clothes were all jumbled up in the suitcase.

همه لباس‌هایش در چمدان تو هم بودند. (درهم ریخته شده بودند).