کاربرد و معنی keel over چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف keel over آشنا شوید.

keel over.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی keel over آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی keel over

به طور خلاصه ترجمه keel over در فارسی به معانی زیر است:

غش کردن؛

واژگون شدن؛

کله‌معلق شدن؛

و غیره

کاربرد keel over

اگر شخصی به دلیل بیماری و یا از دست دادن هوشیاری به زمین بیفتد می‌توانید از فعل keel over برای بیان آن استفاده کنید. فعل keel over به عنوان یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs در زبان انگلیسی شناخته می‌شود و معمولا به صورت keel something or someone over و یا someone(s) or something(s) keel over مورد استفاده قرار می‌گیرد. این فعل در انگلیسی جنبه محاوره و یا غیررسمی (informal ) نیز دارد. در فارسی معنی keel over عبارت است از:

  • (کشتی) یک‌ور شدن، وارونه شدن و یا واژگون شدن؛

  • (در محاوره): افتادن، کله‌معلق شدن، تعادل خود را از دست دادن، به زمین افتادن و یا کله‌پا شدن؛

  • (در محاوره): انداختن، کله‌پا کردن و یا کله‌معلق کردن؛

  • (در محاوره): از حال رفتن، غش کردن و یا بی‌هوش شدن.

در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف را بررسی کنید. فعل عبارتی keel over یک فعل باقاعده در زبان انگلیسی محسوب می‌شود که می‌توانید با افزودن ed به انتها آن، زمان گذشته و کامل آن را ایجاد کنید. در نتیجه، زمان گذشته و شکل سوم این فعل در جمله keeled over است. علاوه بر این، شما می‌توانید از keeling over نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل keel over

Our professor was giving a lecture when he suddenly keeled over and slumped to the floor.

استاد ما در حال سخنرانی بود که ناگهان از حال رفت و روی زمین افتاد.

When the captain of the team keeled over, her team-mates ran over to see what was wrong.

وقتی کاپیتان تیم کله‌پا شد، هم تیمی‌هایش به سمت او دویدند تا ببینند مشکل چه بود.

The president keeled over while he was giving a speech.

رئیس‌جمهور در حالی که مشغول سخنرانی بود، تعادل خود را از دست داد. (از حال رفت؛ به زمین افتاد).

He finished the bottle, stood up to leave, and keeled over.

بطری (مشروب) را تمام کرد؛ ایستاد تا برود و کله‌معلق شد. (کله‌پا شد؛ روی زمین افتاد)

The storm raged and they struggled to stop the boat from keeling over.

طوفان بیداد کرد و آن‌ها تلاش کردند تا جلوی واژگون شدن قایق را بگیرند.

When she heard the awful news, she keeled over.

وقتی خبر هولناک را شنید؛ غش کرد. (از حال رفت).