در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی keep from آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی keep from
به طور خلاصه ترجمه keep from در فارسی به معانی زیر است:
منع کردن از؛
(موضوعی) را پنهان کردن؛
و غیره
کاربرد keep from
اگر چیزی یا فردی شما را از انجام دادن کاری منع کرده و باز دارد؛ فعل keep from بهخوبی نشاندهنده چنین عملی است. علاوه بر این، زمانی که سعی دارید موضوعی را از کسی پنهان کنید نیز میتوانید از این فعل استفاده کنید. فعل keep from یکی دیگر از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیشتر به صورت keep someone from doing something و یا keep something (or someone) from someone (or something) کاربرد دارد. معنی keep from به فارسی معادل است با:
منع کردن از، جلوی (کسی یا چیزی) را گرفتن (که) و یا مانع (کسی یا چیزی) شدن (که)؛
خودداری کردن از، اجتناب کردن از، پرهیز کردن از و یا احتراز کردن از؛
(واقعیت و غیره) مخفی کردن از، پنهان کردن از و یا نگفتن به.
در ادامه به شما چند مثال انگلیسی به همراه ترجمه فارسی هریک ارائه خواهیم داد تا هرچه بهتر و بیشتر بتوانید کاربرد و معنی این فعل را بهخاطر بسپارید. فعل keep from در لیست افعال بیقاعده زبان انگلیسی جای دارد. از این رو، برای اینکه بتوانیم از حالت گذشته و کامل آن استفاده کنیم؛ باید شکل فعل را تغییر دهیم. بنابراین زمان گذشته و شکل سوم این فعل kept from میشود. اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله داشتید نیز میتوانید keeping from را به کار ببرید.
مثال برای فعل keep from
Are you busy? I don't want to keep you from your work.
سرت شلوغ است؟ نمیخواهم مانع کارت شوم.
We kept the bad news from her until she was in a better state of mind.
تا زمانی که در شرایط روحی بهتری قرار نگرفت، خبر بد را از او مخفی کردیم.
Try to keep the children from throwing food all over the floor.
سعی کنید مانع بچهها شوید که غذا را روی زمین بریزند.
We couldn’t keep from laughing.
نتوانستیم از خندیدن خودداری کنیم. (اجتناب کنیم).
Would you please keep your dog from digging in my garden?
ممکنه لطفا جلوی سگت را بگیری که در باغ من حفاری نکند.
Most parents find it very difficult to keep their kids from eating unhealthy snacks.
برای اکثر والدین مانع از خوردن خوراکیهای ناسالم شدن فرزندانشان دشوار است. (برای اکثر والدین دشوار است که بچههایشان را از خوردن خوراکیهای ناسالم منع کنند).
It's best to keep some things from children until they're old enough to understand them properly.
بهتر است برخی چیزها را به بچهها نگوییم تا زمانی که به اندازه کافی بزرگ شوند تا بتوانند آنها را کامل بفهمند. (بهتر است تا زمانی که بچهها آنقدر بزرگ شوند که بتوانند کامل درک کنند؛ برخی چیزها را به آنها نگوییم.)
We must do something to keep the roof from falling.
باید مانع فرو ریختن سقف شویم. (باید کاری کنیم که سقف نریزد).
Keep him from school just now!
الان مانع مدرسه رفتن او شوید! (فعلا او را به مدرسه نفرستید؛ فعلا نگذارید به مدرسه برود).
It kept him from despair.
این قضیه از ناامید شدن او جلوگیری کرد. (این قضیه او را از ناامیدی نجات داد؛ نمیگذارد ناامید شود).