کاربرد و معنی keep off چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف keep off آشنا شوید.

keep off.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی keep off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی keep off

به طور خلاصه ترجمه keep off در فارسی به معانی زیر است:

وارد نشدن به؛

دور نگه داشتن؛

اجتناب کردن؛

و غیره

کاربرد keep off

اگر چیزی را ادامه نداده یا مانع از ادامه دادن کسی یا چیزی شوید؛ می‌توانید از فعل keep off بهره ببرید. هم‌چنین زمانی که از چیزی هم‌چون یک غذای خاص و یا گفتگو در مورد موضوعی خاص پرهیز می‌کنید نیز این فعل کاربرد دارد. فعل keep off یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت keep (someone or something) off (something) مورد استفاده قرار می‌گیرد. در فارسی معنی keep off عبارت است از:

  • دور نگه داشتن، دور کردن و یا جلوی (کسی یا چیزی) را گرفتن؛

  • (مطلب و غیره) وارد نشدن به، صحبت نکردن از و یا چیزی نگفتن از؛

  • (غذا، نوشیدنی و غیره) پرهیز کردن از، اجتناب کردن از و یا نخوردن؛

  • دور ماندن، جلو نیامدن، نزدیک نشدن و یا فاصله گرفتن؛

  • (باران، برف و غیره) نیامدن.

علاوه بر موارد فوق شما می‌توانید اصطلاحات و جملات زیر را نیز با فعل keep off بسازید:

  • دست نزن! و یا دست زدن موقوف! به انگلیسی Keep your hands off! می‌شود؛

  • «وارد چمن نشوید!» را می‌توانید با Keep off the grass! بیان کنید؛

  • جمله This weather will keep the crowds off نیز به معنی این هوا مردم را در خانه‌هایشان نگه می‌دارد؛ است.

در ادامه به شما چند مثال از کاربرد، جایگاه و معنی فعل keep off ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی keep off در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای دارد که زمان گذشته و شکل سوم آن kept off می‌شود. هم‌چنین می‌توانید از keeping off نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل keep off

Her doctor has told her to keep off chocolates and other sweets, but she still keeps eating them.

دکترش به او گفته است که از شکلات و سایر شیرینی‌ها پرهیز کند اما او هم‌چنان آن‌ها را می‌خورد.

We were having a picnic when my wife told the kids to keep the flies off their food or they could get sick.

داشتیم تفریح می‌کردیم که همسرم به بچه‌ها گفت که مگس‌ها را از غذای‌شان دور نگه دارند وگرنه مریض می‌شوند.

How many times have I told you to keep off politics when Uncle Billy's around?

چند بار به شما گفته‌ام که وقتی عمو بیلی اینجاست از سیاست صحبت نکنید. (وارد سیاست نشوید).

There was a notice saying "Keep off the grass".

تابلویی وجود داشت که می‌گفت «وارد چمن نشوید

Wear a hat to keep the sun off.

یک کلاه بپوش تا از آفتاب دور بمانید. (برای جلوگیری از آفتاب، یک کلاه بپوش).

You had better keep off of my property.

بهتره از اموال من فاصله بگیری. (دور بمانی؛ نزدیک اموال من نشوی).