کاربرد و معنی lash out چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف lash out آشنا شوید.

lash out.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی lash out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی lash out

به طور خلاصه ترجمه lash out در فارسی به معانی زیر است:

حمله کردن؛

به باد ناسزا گرفتن؛

خرج کردن؛

و غیره

کاربرد lash out

اگر به کسی یا چیزی به‌صورت فیزیکی و یا کلامی حمله کنید؛ می‌توانید از فعل lash out بهره ببرید. فعل lash out در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای داشته که معمولا حالت محاوره، عامیانه و یا غیررسمی (informal ) دارد. گاهی می‌توانید از این فعل به‌صورت lash out at someone or something و یا lash out against someone or something نیز استفاده کنید. معنی lash out به فارسی معادل است با:

  • در بریتانیا در حالت محاوره: (پول) خرج کردن و یا ولخرجی کردن؛

  • (فیزیکی) حمله کردن، هجوم بردن، حمله‌ور شدن و یا پریدن به؛

  • (کلامی) به باد انتقاد گرفتن، به باد ناسزا گرفتن، پریدن به، توپیدن به، پرخاش کردن به، به باد فحش گرفتن و یا حمله‌ور شدن به؛

  • سر کیسه را شُل کردن، دست توی جیب خود کردن و یا خرج کردن.

در ادامه به شما چند مثال مختلف ارائه خواهیم داد تا بهتر کاربرد و معنی این فعل را به خاطر بسپارید. فعل عبارتی lash out جزو گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و کامل آن به ed نیاز خواهد داشت. در نتیجه می‌توانید از lashed out به عنوان زمان گذشته و یا شکل سوم این فعل استفاده کنید. علاوه بر این؛ حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) این فعل نیز lashing out خواهد بود.

مثال برای فعل lash out

He lashed out 5,000 dollars on his daughter's wedding.

او برای مراسم عروسی دخترش، 5000 دلار خرج کرد.

An angry politician lashed out in parliament today and tried to hit one of his colleagues.

یک سیاستمدار خشمگین امروز به مجلس حمله‌ور شد و سعی کرد یکی از همکارانش را بزند.

I told my wife I thought her new hairstyle wasn't as nice as her old one, and she lashed out and said I was ignorant and didn't know anything about style or fashion.

به همسرم گفتم که فکر می‌کنم مدل موی جدیدش به زیبایی مدل قبلی‌اش نیست؛ او توپید و گفت که من نفهمم و چیزی از استایل و مُد نمی‌دانم.

The president lashed out at the media, saying journalists had tried to destroy him.

رئیس جمهور رسانه را به باد انتقاد گرفت و گفت که خبرنگاران تلاش کرده‌اند او را نابود کنند.

Amy was angry with Ed and lashed out at him just to show who was boss.

اِمی از دست اِد عصبانی بود و فقط برای این‌که نشان دهید رئیس کیست به او پرخاش کرد. (بهش پرید).

She was so angry with him that she just lashed out against him.

آنقدر از دستش عصبانی بود که او را به باد فحش گرفت.

I was only teasing him and suddenly he lashed out at me and hit me in the face.

من داشتم سربه‌سرش می‌گذاشتم که ناگهان بهم حمله‌ور شد و زد تو صورتم.