کاربرد و معنی lay down چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف lay down آشنا شوید.

lay down.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی lay down آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی lay down

به طور خلاصه ترجمه lay down در فارسی به معانی زیر است:

وضع کردن؛

به زمین گذاشتن؛

ابلاغ کردن؛

و غیره

کاربرد lay down

اگر اقدام به اعلام رسمی چیزی مانند سیاست، قوانین، مقررات، شرایط، دستورالعمل‌ها و غیره کنید؛ فعل lay down می‌تواند بیان‌گر چنین حالتی باشد. فعل lay down در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت lay something or someone down مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی lay down به فارسی معادل است با:

  • (به) زمین گذاشتن؛

  • شرط‌بندی کردن (سر)، دادن و یا پرداختن؛

  • پایه چیزی را ریختن، ساختن، ایجاد کردن و یا درست کردن؛

  • (شراب و غیره) ذخیره کردن و یا انبار کردن؛

  • (قانون و غیره) وضع کردن، ابلاغ کردن و یا تنظیم کردن؛

  • (قیمت) تعیین کردن؛

  • تصریح کردن، مقرر داشتن و یا اظهار کردن.

علاوه بر موارد فوق؛ می‌توانید با استفاده از این فعل، اصطلاحات زیر را نیز بسازید:

  • مقرر کردن که به انگلیسی lay it down that می‌شود؛

  • اسلحه خود را به زمین گذاشتن و یا تسلیم شدن به انگلیسی معادل lay down one’s arms و یا lay down one’s weapon خواهد بود؛

  • تصمیم گرفتن، دستور دادن و یا حکم کردن به انگلیسی برابر با lay down the law است؛

  • جان خود را فدا کردن و یا زندگی خود را قربانی کردن به انگلیسی با lay down one’s life بیان خواهد شد؛

  • در حالت رسمی و formal: از اختیارات خود صرف‌نظر کردن و یا از مقام خود کناره‌گیری کردن معادل است با lay down one’s office ؛

  • دراز کشیدن را می‌توانید با lay oneself down بیان کنید؛

  • زمین را علفزار کردن و یا زمین را به مرتع تبدیل کردن به انگلیسی lay down land in/ to/ with/ under grass می‌شود.

در ادامه به شما چند مثال از نحوه درست استفاده، جایگاه، کاربرد و معنی فعل lay down ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی lay down جزو گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته باید شکل آن تغییر کند. در نتیحه، زمان گذشته و شکل سوم این فعل laid down خواهد بود. علاوه بر این، می‌توانید از laying down نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل lay down

The government will soon lay down new guidelines for receiving student loans.

دولت به‌زودی دستورالعمل جدید برای دریافت وام‌های دانشجویی تنظیم خواهد کرد.

This is in accordance with the regulations as laid down by the management.

این در تطابق با قوانینی است که توسط مدیر وضع شده است.

The university is in the process of laying down new entrance requirements.

دانشگاه در حال ایجاد کردن (تنظیم کردن؛ وضع کردن) شرایط ورود جدید است.

Mediators have persuaded both sides to lay down their arms.

میانجی‌ها، هر دو طرف را قانع کردند که سلاح‌های خود را زمین بگذارند.

The coach laid down the rules from the first day of practice.

مربی از روز اول تمرین، قوانین را ابلاغ کرد.

Just lay yourself down there and try to sleep.

دراز بکش و سعی کن بخوابی.

Please lay down your book and listen to me.

لطفا کتابت را زمین بگذار و به من گوش کن.

He would willingly lay down his life for his children.

او با کمال میل جان خود را برای فرزندانش فدا می‌کند.