در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی lay off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
کاربرد lay off
اگر کسی را از کار برکنار کرده و به او میگویید که دیگر شغلی ندارد؛ میتوانید از lay off برای بیان آن استفاده کنید. فعل lay off در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد و معمولا به صورت lay someone or off در جمله مورد استفاده قرار میگیرد. این فعل بیشتر جنبه محاوره، عامیانه و یا غیررسمی (informal ) دارد. معنی lay off به فارسی عبارت است از:
(کارمند، کارگر و غیره) بیرون کردن، اخراج کردن، تعدیل نیرو کردن، تعلیق کردن و یا معلق کردن؛
در حالت محاوره: کار نکردن و یا استراحت کردن؛
در حالت محاوره: کنار گذاشتن، ول کردن، ترک کردن و یا رها کردن؛
در حالت محاوره: دست از سر کسی برداشتن و یا کسی را به حال خود گذاشتن.
علاوه بر این، میتوانید از حالت امری این فعل یعنی Lay off! در حالت محاوره به معنی تمامش کن!، بس کن! و یا ولش کن! استفاده کنید.
عبارت Lay off him/ her! نیز به معنی راحتش بگذار! و یا دست از سرش بردار! خواهد بود. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد درست و معنی این فعل در جمله ارائه خواهیم داد.
فعل عبارتی lay off در لیست افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل به ed نیاز نداشته و شکل آن تغییر میکند. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل laid off خواهد بود. همچنین میتوانید از laying off نیز بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.
مثال برای فعل lay off
Many companies aren't doing so well and they'll have to lay off some of their workers.
بسیاری از شرکتها خیلی خوب کار نمیکنند و باید تعدادی از کارگرانشان را بیرون کنند.
Most managers say the worst part of their job is when they have to lay people off.
بسیاری از مدیران بیان میکنند که بدترین قسمت کارشان زمانی است که باید افراد را اخراج کنند.
If a worker is laid off, she'll have to look for another job.
اگر کارگری اخراج شود باید به دنبال کار دیگری باشد.
Lay off the booze for a while, why don't you?
مدتی مشروب را کنار بگذار؛ چرا این کار را نمیکنی؟
Lay off me! I didn’t do anything!
راحتم بگذار! (دست از سرم بردار!) من کاری نکردم!
Lay off your hammering for a minute, will you?
یک دقیقه چکشکاری کردنت را ول کن؛ میشه؟
Lay off or I'll tell the teacher.
تمامش کن وگرنه به معلم خواهم گفت.