کاربرد و معنی lay out چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف lay out آشنا شوید.

lay out.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی lay out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی lay out

به طور خلاصه ترجمه lay out در فارسی به معانی زیر است:

چیدن؛

توضیح دادن؛

آماده دفن کردن؛

خرج کردن؛

و غیره

کاربرد lay out

اگر اشیا را به‌گونه‌ای پخش می‌کنید که مشاهده و یا استفاده از آن‌ها آسان‌تر باشد؛ می‌توانید از فعل lay out برای بیان آن استفاده کنید. هم‌چنین زمانی که نظر یا برنامه‌ای را به‌طور واضح و با جزئیات شرح می‌دهید نیز می‌توانید از این فعل بهره ببرید. فعل lay out در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای داشته که هم به صورت عامیانه و غیررسمی (informal ) کاربرد دارد و هم به صورت رسمی (formal ). معنی lay out به فارسی عبارت است از:

  • پهن کردن، گستردن ؛

  • (غذا و غیره) چیدن؛

  • (اطلاعات، فکر و غیره) بیان کردن، ارائه کردن، مطرح کردن، توضیح دادن و یا عرضه کردن؛

  • آماده دفن کردن ؛ در این حالت می‌توانید از lay out for a wake نیز استفاده کنید؛

  • منظم کردن، نظم بخشیدن به، آرایش دادن به و یا چیدن؛

  • (باغ، خانه و غیره) طراحی کردن و یا طرح ریختن؛

  • (چاپ) صفحه‌بندی کردن، صفحه‌آرایی کردن و یا لِی‌آوت کردن؛

  • (حریف) ناک‌اوت کردن و یا از پا درآوردن؛

  • در محاوره: (پول) خرج کردن.

علاوه بر موارد فوق؛ می‌توانید از lay oneself out (to do something) نیز به معنی هرچه در توان خود داشتن کردن (که)، تمام همّ خود را به کار بستن (که) و یا خود را کُشتن (که) استفاده کنید. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد درست و معنی این فعل در جمله ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی lay out در لیست افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل به ed نیازی نداشته و شکل آن تغییر می‌کند. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل laid out خواهد بود. هم‌چنین می‌توانید از laying out نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل lay out

First, lay the pieces of the model plane out so you can see them all clearly before putting them together.

ابتدا قطعات مدل هواپیما را بچینید تا بتوانید قبل از کنار هم قرار دادن آن‌ها، همه‌شان را به‌وضوح ببینید.

The manager had spent a few days working out a plan to revive the company, and then he laid his ideas out at the shareholders' meeting.

مدیر چند روزی را صرف برنامه‌ریزی برای احیای شرکت کرده بود و سپس ایده‌های خود را در مجمع سهامداران بیان کرد.

Tom laid out Bill with one punch to the chin.

تام، بیل را با یک مشت به چانه‌اش از پا درآورد.

They laid out their uncle for the wake.

آن‌ها عمویشان را آماده دفن کردند.

The nurse laid the instruments out for the operation.

پرستار وسایل را برای عمل منظم کرد. (چید؛ پهن کرد).

I can’t lay that kind of money out every day!

من نمی‌توانم هرروز چنین پولی خرج کنم!

When she got to the market, Salima set up her table and laid out all the stuff she was selling.

سلیمه وقتی به بازار رسید، میزش را چید و همه لوازمی که می‌فروخت را پهن کرد.

The president asked his cabinet to listen while he laid out his plans for reforming health care.

رئیس‌جمهور از کابینه‌اش خواست تا زمانی که برنامه‌های خود را برای اصلاح مراقبت‌های بهداشتی ارائه می‌کند، گوش فرا دهند.