در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی laze around آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی laze around
به طور خلاصه ترجمه laze around در فارسی به معانی زیر است:
استراحت کردن؛
لو دادن؛
ول گشتن؛
و غیره
کاربرد laze around
اگر هیچ کاری انجام نداده و استراحت میکنید؛ میتوانید از فعل laze around بهره ببرید. فعل laze around بهعنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته میشود. معنی laze around به فارسی معادل است با:
ول گشتن، تنبلی کردن، استراحت کردن، لش کردن و یا لم دادن؛
به بطالت گذراندن، به تنبلی گذراندن و یا ول گشتن.
شما میتوانید از laze about نیز بهعنوان مترادف و جایگزین laze around در جمله بهره ببرید. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد درست و معنی این فعل ارائه خواهیم داد.
فعل عبارتی laze around در لیست افعال باقاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته نیازمند ed است. با این حال درنظر داشته باشید که چون واژه laze به حرف e ختم میشود دیگر نیاز به تکرار این حرف نبوده و تنها با افزودن d و بهکار بردن lazed around میتوانیم زمان گذشته و شکل سوم این فعل را بسازیم. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله نیز lazing around خواهد بود.
مثال برای فعل laze around
My son would laze around in front of the TV all day if we let him.
اگر به پسرم اجازه دهیم کل روز را جلوی تلویزیون به بطالت میگذارند.
Instead of doing exciting things like kite-surfing and jet-skiing, my daughter just lazed around the pool, tanning herself and chatting on her phone.
دخترم به جای انجام دادن کارهای هیجانانگیزی مانند کایت سواری و جت اسکی، فقط کنار استخر لم داد و خودش را برنزه میکرد و با تلفنش چت میکرد.
Because of the weather, most of us just felt like lazing around. It was really hot.
به دلیل شرایط آبوهوایی اکثر ما دوست داشتیم لش کنیم. هوا واقعا گرم بود.
We spent the day lazing around on the beach.
روز را با استراحت کردن در ساحل گذراندیم.
We wanted to laze about, but in some of these mines you have a temperature of 95 degrees.
میخواستیم استراحت کنیم اما در برخی از این معادن دمایی 95 درجهای دارید.
A traveler may spend his day lazing around, going for a walk, playing cards or chess, enjoying small picnics, photography, meditation or yoga.
یک مسافر ممکن است روز خود را به ول گشتن، پیاده روی، بازی ورق یا شطرنج، لذت بردن از پیکنیکهای کوچک، عکاسی، مدیتیشن یا یوگا بگذراند.
She hates trouble and likes to laze around.
او از مشکل متنفر است و دوست دارد ول بگردد.