در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی leave to آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی leave to
به طور خلاصه ترجمه leave to در فارسی به معانی زیر است:
بر عهده کسی گذاشتن؛
محول کردن به؛
و غیره
کاربرد leave to
اگر مسئولیتی را بهعهده کسی گذاشتید تا آن را انجام دهد و یا درباره آن تصمیم بگیرد؛ میتوانید از فعل leave to استفاده کنید. فعل leave to بهعنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته میشود و معمولا به صورت leave something to someone مورد استفاده قرار میگیرد. از نظر ترجمه نیز، معنی leave to به فارسی معادل است با:
سپردن به، محول کردن به، بر عهده کسی گذاشتن، بسپاردن به و یا واگذار کردن به.
عبارت leave someone to himself و یا leave someone to his own devices به معنی کسی را آزاد گذاشتن، کسی را به حال خود گذاشتن و یا کسی را به خود واگذاشتن است.
همچنین اصطلاح leave something to be desired به معنی چندان رضایتبخش نبودن و یا چندان بینقص نبودن مورد استفاده قرار میگیرد و leave nothing to be desired نیز به معنی کاملا رضایتبخش بودن و یا نقص نداشتن است.
در ادامه با بررسی مثالهایی که به شما ارائه خواهیم داد؛ بهتر میتوانید با معنی و کاربرد این فعل در جمله آشنا شوید.
فعل عبارتی leave to در لیست افعال بیقاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل نه تنها ed نمیگیرد؛ بلکه شکل آن تغییر میکند. این یعنی زمان گذشته و شکل سوم آن left to میشود.. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله نیز leaving to خواهد بود.
مثال برای فعل leave to
You can write the article, but leave the proofreading to Ruth. She's very good at spotting errors.
تو میتوانی مقاله را بنویسی اما تصحیح را به روث بسپار. او در تشخیص خطاها بسیار خوب است.
Everyone made suggestions, but the final decision was left to the team leader.
هرکس پیشنهادی داد اما تصمیم نهایی به سرپرست تیم واگذار شد. (بر عهده سرپرست تیم گذاشته شد).
Can I leave this last part to Carl to finish?
میتوانم قسمت آخر را به کارل بسپارم تا تمام کند؟
In a jury trial, the final decision on whether the defendant is guilty or innocent is left to the jury.
در محاکمه هیئت منصفه، تصمیم نهایی در مورد مجرم یا بیگناه بودن متهم به هیئت منصفه محول میشود.
My grandfather left his house to my mother.
پدربزرگم خانهاش را به مادرم سپرد.
I will leave this last little bit of the job to you.
این قسمت آخر کار را به شما واگذار میکنم.