کاربرد و معنی let in چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف let in آشنا شوید.

let in.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی let in آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی let in

به طور خلاصه ترجمه let in در فارسی به معانی زیر است:

به داخل راه دادن؛

وارد کردن؛

و غیره

کاربرد let in

اگر اجازه بدهید که کسی داخل اتاق، ساختمان و غیره شود؛ می‌توانید از فعل let in برای بیان این امر استفاده کنید. فعل let in در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیش‌تر به صورت let someone or something in مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی let in به فارسی عبارت است از:

  • به داخل آوردن، تو آوردن، به داخل راه دادن، وارد کردن و یا راه دادن؛

  • (لباس و غیره) تنگ کردن و یا تو گذاشتن؛

علاوه بر این، let in water و یا let water in به معنی (کفش) آب کشیدن و یا (بام) نم دادن است.

اصطلاح let oneself in به معنی وارد شدن و یا داخل شدن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

هم‌چنین let the light in می‌تواند به معنی نور را از خود عبور دادن باشد. جدای از این موارد شما می‌توانید از این فعل به صورت let someone in on something به معنی زیر استفاده کنید:

در محاوره:

  • (طرح) وارد چیزی کردن؛

  • (راز) فاش کردن برای و یا گفتن به؛

  • (خبر) در جریان چیزی قرار دادن.

هم‌چنین let someone in for something نیز می‌تواند به معنی زیر باشد:

در محاوره: (گرفتاری، دردسر و غیره) درگیر چیزی کردن، گرفتار چیزی کردن، درست کردن برای و یا خریدن برای.

برای این‌که بهتر با کاربرد و معنی فعل let in در جمله آشنا شوید؛ در ادامه چند مثال متنوع به شما ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی let in در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای دارد که زمان گذشته و کامل آن نیز به همان صورت let in مورد استفاده قرار می‌گیرد. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن در جمله نیز letting in خواهد بود.

مثال برای فعل let in

Just a moment while I let the cat in. I can hear her scratching at the front door.

یک دقیقه صبر کن تا گربه را به داخل راه دهم. صدای ناخن کشیدنش را از درب روبه‌رویی می‌شونم.

He left the key under a pot in front of the house so we could let ourselves in.

کلید را زیر گلدانی جلوی در گذاشت تا ما بتوانیم وارد شویم.

The guards wouldn't let us in the courtroom, so we had to stay outside.

نگهبانان ما را به داخل دادگاه راه نداد بنابراین مجبور شدیم بیرون منتظر بمانیم.

I don't want to let myself in for a lot of extra work.

نمی‌خواهم خودم را درگیر کار اضافه کنم.

Would you let Ed in his room? He forgot his key.

ممکنه اِد را توی اتاقش بیاورید؟ کلیدش را فراموش کرد.

I'm going to let you in on a little secret.

می‌خواهم راز کوچکی را برای تو فاش کنم. (به تو بگویم).

These shoes are starting to let water in.

این کفش‌ها آب می‌کشند. (آب را به داخل خود می‌کشند).