کاربرد و معنی lie down چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف lie down آشنا شوید.

lie down.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی lie down آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی lie down

به طور خلاصه ترجمه lie down در فارسی به معانی زیر است:

دراز کشیدن؛

خوابیدن؛

و غیره

کاربرد lie down

اگر روی سطحی مانند تخت‌خواب دراز بکشید و استراحت کنید؛ می‌توانید از lie down برای بیان این منظور بهره ببرید. فعل lie down به‌عنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته می‌شود. معنی lie down به فارسی معادل است با دراز کشیدن، خوابیدن و یا به صورت درازکش استراحت کردن.

علاوه بر این، اصطلاح take something lying down نیز به معنی (مخالفت، ناسزا و غیره) تحمل کردن، پذیرفتن و دم نزدن و یا زیر بار چیزی رفتن خواهد بود.

هم‌چنین اصطلاح lie down on the job نیز می‌تواند به معنی تنبلی کردن، از زیر کار شانه خالی کردن، از زیر کار در رفتن و یا از کار طفره رفتن باشد.

در ادامه به شما چند مثال از کاربرد درست و معنی این فعل در جمله ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی lie down در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تبدیل شدندش به زمان گذشته و کامل تنها به حرف d در انتهای خود نیاز خواهد داشت. با این توضیح، زمان گذشته و شکل سوم این فعل lied down خواهد بود هم‌‌چنین برای ایجاد اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز باید شکل آن را تغییر داده و از آن به صورت lying down استفاده کنید.

مثال برای فعل lie down

I think Tammy has gone to lie down for a while. She said she wasn't feeling well.

فکر کنم تامی رفته کمی دراز بکشد. گفت که حالش خوب نیست.

The masseur told me to take off my shirt and lie down on the mat.

ماساژور به من گفت که پیراهنم را دربیاورم و روی تشک دراز بکشم.

We need somewhere for our staff to lie down so they can relax.

به مکانی نیاز داریم که کارکنان‌مان دراز بکشند و بتوانند ریلکس کنند.

He lay down on the bed and tried to relax.

او روی تخت خوابید و سعی کرد آرام باشد.

Why don’t you lie down for a while?

چرا کمی نمی‌خوابی؟ (چرا کمی دراز نمی‌کشی؟)

They fired Max because he was always lying down on the job.

آن‌ها مکس را اخراج کردند چراکه همیشه تنبلی می‌کرد. (از زیر کار در می‌رفت).