کاربرد و معنی line up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف line up آشنا شوید.

line up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی line up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی line up

به طور خلاصه ترجمه line up در فارسی به معانی زیر است:

به‌صف شدن؛

فراهم کردن؛

و غیره

کاربرد line up

اگر به صف مردمی که پشت سرهم با کنار هم ایستاده‌اند ملحق شوید؛ فعل line up می‌تواند بیان‌گر چنین عملی باشد. فعل line up در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیش‌تر به صورت line someone or something up مورد استفاده قرار می‌گیرد. این فعل در برخی مواقع جنبه عامیانه و غیررسمی (informal ) خواهد داشت. معنی line up به فارسی عبارت است از:

  • به صف کردن ؛

  • در محاوره: پیدا کردن، ترتیب چیزی را دادن، مهیا کردن و یا فراهم کردن؛

  • صف بستن، در صف ایستادن و یا به صف شدن.

علاوه بر موارد فوق، شما می‌توانید از line up against someone or something به معنی کنار و یا جلوی کسی یا چیزی صف کشیدن، علیه کسی موضع گرفتن و یا در برابر کسی صف‌آرایی کردن استفاده کنید.

هم‌چنین line up behind someone or something نیز به معنی موضع‌گیری کردن به نفع، حمایت کردن از و یا پشتیبانی کردن از خواهد بود. در ادامه با بررسی چند مثال، به شما کمک می‌کنیم تا هرچه بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا شوید.

فعل عبارتی line up در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی است. با این حال، از آن‌جایی که این فعل به حرف e ختم می‌شود برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل، تنها نیاز به افزودن d دارد. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل lined up خواهد بود. هم‌چنین می‌توانید از lining up نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل line up

The soldiers lined up and waited for the president to come and inspect them.

سربازها صف بستند و منتظر شدند تا رئیس‌جمهور بیاید و آن‌ها را بازرسی کند.

If you line up to get the tickets, I'll go and get some popcorn.

اگر برای گرفتن بلیط در صف بایستی، من می‌روم و پاپ‌کُرن می‌گیرم.

You would normally have to line up in your bank.

به‌طور معمول باید در بانک‌تان صف ببندید.

A fight broke out behind me as we lined up to receive our food rations.

وقتی برای گرفتن جیره غذای‌مان به صف شدیم، دعوایی پشت سر من رخ داد.

I've lined up a meeting with them for tomorrow morning.

برای فردا صبح، ترتیب جلسه‌ای را با آن‌ها داده‌ام.