در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی look up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی look up
به طور خلاصه ترجمه look up در فارسی به معانی زیر است:
جستجو کردن (در لغتنامه و یا فهرست)؛
بهبود یافتن؛
سری زدن؛
و غیره
کاربرد look up
اگر برای فهمیدن معنی و کاربرد چیزی در کتاب و با وبسایت به جستجو آن واژه یا موضوع میپردازید؛ میتوانید از فعل look up استفاده کنید. همچنین زمانی که بهنظر میرسد شرایط بهتر میشود نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل look up که یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی است که معمولا به صورت look up something و یا look something or someone up مورد استفاده قرار میگیرد. معنی look up به فارسی معادل است با:
(کتاب لغت و غیره) مراجعه کردن به، بررسی کردن و یا نگاه کردن (به)؛
در (لیست، کتاب لغت و غیره) دنبال چیزی گشتن، نگاه کردن، جستجو کردن و یا پیدا کردن؛
در محاوره: سری زدن به و یا دیدنی کردن از؛
سر خود را بلند کردن و یا بالا را نگاه کردن؛
در محاوره: (سهام و غیره) ترقی کردن، (کاروکسب و غیره) رونق پیدا کردن، ردیف شدن، بهبود پیدا کردن و یا گرفتن؛
(هوا، چشمانداز، شرایط و غیره) بهتر شدن و یا بهبود یافتن.
علاوه بر موارد فوق؛ اصطلاح look someone up and down به معنی سر تا پای کسی را برانداز کردن خواهد بود. در ادامه با بررسی چند مثال بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا خواهید شد.
فعل عبارتی look up یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و کامل آن با افزودن ed به انتهایش شکل میگیرد. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل looked up میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز looking up خواهد بود.
مثال برای فعل look up
If you can't figure out what a word means, look it up in the dictionary.
اگر نمیتوانید معنی یک کلمه را بفهمید، آن را در فرهنگ لغت جستجو کنید.
For the first time in a month my stocks are rising, so things are looking up at last.
برای اولین بار در یک ماه، سهام من درحال افزایش است، پس در نهایت همهچیز بهتر میشود.
Conditions are looking up.
شرایط بهبود مییابد.
Mary looked up as we came into the room.
وقتی ما داخل اتاق آمدیم، ماری سر خود را بلند کرد.
I lost track of Sally. I'll try to look her up and get in touch with her.
رد سالی را گم کردم (هیچ ردی از سالی ندارم). سعی خواهم کرد او را پیدا کنم و باهاش در تماس باشم.
Our financial situation is looking up at last.
بالاخره وضعیت اقتصادی ما رو به بهبود است. (در حال بهبود است).
Look me up next time you're in Los Angeles.
دفعه بعد که لسآنجلس هستی سری به من بزن.
Did you try looking up her number in the phone book?
آیا سعی کردی به دنبال شماره او در دفترچه تلفن بگردی؟
Last month's sales weren't so good, but things are looking up this month. We've already had lots of orders.
فروش ماه گذشته چندان خوب نبود، اما اوضاع در این ماه رو به بهبود است. از قبل سفارشات زیادی داشتهایم..