کاربرد و معنی open up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف open up آشنا شوید.

open up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی open up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی open up

به طور خلاصه ترجمه open up در فارسی به معانی زیر است:

راحت حرف زدن؛

فراهم کردن؛

در دسترس بودن؛

آغاز کردن؛

و غیره

کاربرد open up

اگر احساسات خود را راحت با کسی در میان می‌گذارید؛ می‌توانید از open up to someone برای بیان این کار استفاده کنید. هم‌چنین زمانی که انجام کاری هم‌چون سفر یا راه‌اندازی کسب و کار در جایی مانند یک کشور آسان‌تر شود نیز می‌توانید از open up بهره ببرید. علاوه بر این، زمانی که کسب‌وکاری را راه‌اندازی کرده و یا شروع به تجارت می‌کنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل open up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که هم حالت رسمی (formal ) داشته و هم حالت عامیانه و غیررسمی (informal ) خواهد داشت. این فعل که به صورت open something up و یا open up something مورد استفاده قرار می‌گیرد در فارسی معادل است با:

  • باز کردن و یا گشودن؛

  • (فروشگاه و غیره) باز کردن، افتتاح کردن و یا تاسیس کردن؛

  • (راه، جاده و غیره) باز کردن و یا ساختن؛

  • (جنگل و غیره) راه کشیدن به؛

  • (معدن، زمین و غیره) آماده بهره‌برداری کردن و یا شروع به بهره‌برداری کردن از؛

  • (امکانات، فرصت‌ها و غیره) پدید آوردن، فراهم کردن، امکان‌پذیر کردن، به‌وجود آوردن و یا ایجاد کردن؛

  • باز شدن و یا گشودن؛

  • (گل، شکوفه و غیره) باز شدن و یا شکفتن؛

  • (فروشگاه و غیره) افتتاح شدن و یا باز شدن؛

  • (معدن و غیره) آماده بهره‌برداری شدن؛

  • شلیک کردن و یا شروع به تیراندازی کردن؛

  • (فرصت، امکانات و غیره) پدید آمدن، پیدا شدن، فراهم آمدن، امکان‌پذیر شدن، ایجاد شدن، در دسترس بودن و یا به دست آمدن؛

  • (عمل جراحی و غیره) باز کردن و یا شکافتن؛

  • (بحث، صحبت و غیره) باز کردن؛

  • (منظره، چشم‌انداز و غیره) نمایان شدن، آشکار شدن، پدیدار شدن و یا جلوه‌گر شدن؛

  • در حالت محاوره: روی کسی باز شدن، راحت شدن، خودمانی شدن، در دل کردن، سفره دل را باز کردن و یا راحت حرف خود را زدن.

اصطلاح open up a country for trade به معنی امکانات تجاری را برای کشوری فراهم کردن خواهد بود. در ادامه به شما مثال‌هایی ارائه خواهیم داد تا بتوانید بهتر کاربرد معنی این فعل در جمله را بیاموزید.

فعل عبارتی open up از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است. از این رو، با افزودن ed به انتهای آن می‌توانید زمان گذشته و کامل آن را بسازید. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل opened up می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از opening up نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل open up

The doctor had to open George up to find out what was wrong.

دکتر مجبور شد (بدن) جورج را بشکافد تا بفهمد چه مشکلی دارد.

I want to open my presents up.

من می‌خواهم هدیه‌هایم را باز کنم.

She just won’t open up. Everything is "private."

او خودمانی نخواهد شد. همه‌چیز «خصوصی» است.

Your comments opened up a whole new train of thought.

نظرات شما رشته فکری جدیدی را ایجاد کرد.

Now is the time to open up the question of taxes.

اکنون زمان باز کردن موضوع مالیات است.

They opened the coastal lands up to resort development.

آن‌ها برای توسعه تفرجگاه شروع به بهره‌برداری (کردن) از زمین‌های ساحلی کردند.

They opened the yard up by cutting out a lot of old shrubbery.

آن‌ها با بریدن تعداد زیادی درختچه قدیمی حیاط را باز کردند.

After a while, he began to open up about his disagreements.

پس از مدتی، او شروع به راحت حرف زدن در مورد اختلافات خود کرد.

A new job opportunity is opening up at my office.

یک فرصت شغلی جدید در دفتر من فراهم می‌شود.

As we drove along, the forest opened up, and we entered into a grassy plain.

همان‌طور که در امتداد مسیر رانندگی می‌کردیم، جنگل نمایان شد و وارد دشتی پر علف شدیم.

The sergeant told the soldiers to open up on the enemy position.

گروهبان به سربازان گفت که به موضع دشمن شلیک کنند

The new store opens up next month.

فروشگاه جدید، ماه آینده افتتاح می‌شود..

The government has announced plans to open up access to higher education.

دولت، برنامه‌هایی را برای امکان‌پذیر کردن دسترسی به آموزش عالی اعلام کرده است.

When people get counseling, they are asked to open up and talk honestly with the counselor.

هنگامی که افراد مشاوره دریافت می‌کنند، از آن‌ها خواسته می‌شود که راحت حرف خود را بزنند و صادقانه با مشاور صحبت کنند.

I'd known Bob for a year or two before he started to open up to me and share his private thoughts and feelings.

قبل از این‌که باب با من خودمانی شود و افکار و احساسات خصوصی خود را به اشتراک بگذارد، یک یا دو سال او را می‌شناختم.