کاربرد و معنی part with چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف part with آشنا شوید.

part with.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی part with آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی part with

به طور خلاصه ترجمه part with در فارسی به معانی زیر است:

واگذار کردن؛

دل کندن؛

و غیره

کاربرد part with

اگر چیزی را به کس دیگری واگذار می‌کنید، به‌ویژه زمانی که ترجیح می‌دهید آن را نگه دارید، می‌توانید از part with برای بیان چنین عملی بهره ببرید. فعل part with در گروه افعال عبارتی یا phrasal verbs انگلیسی جای داشته و معمولا به‌صورت part with something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی part with به فارسی عبارت است از:

  • از دست دادن، دل کندن از، جدا شدن از، گسستن از، گذشتن از و یا رها شدن از؛

  • بخشیدن و یا واگذار کردن.

علاوه بر این، شما می‌توانید از اصطلاح part company (with someone or something) نیز به معنی موارد زیر استفاده کنید:

  • جدا شدن (از) و یا از هم جدا شدن؛

  • موافق نبودن (با) و یا مخالفت کردن (با)؛

  • به‌هم زدن (با)، قطع رابطه کردن (با)، گسستن (از) و یا ترک رفاقت کردن (با)؛

  • نخوابیدن (با) و یا باهم نخوابیدن؛

هم‌چنین اصطلاح پولش به جانش بسته است را می‌توانید با He hates parting with his money بیان کنید. در ادامه چند مثال انگلیسی به همراه ترجمه فارسی هریک برای درک بهتر شما از کاربرد و معنی part with ارائه خواهیم داد.

فعل part with به‌عنوان یک فعل باقاعده در زبان انگلیسی شناخته می‌شود که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed است. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم این فعل parted with می‌شود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز parting with خواهد بود.

مثال برای فعل part with

Her blouse had parted company with her skirt.

بلوزش از دامنش جدا شده بود.

Janice hated to part with her cat, but the landlord wouldn't allow pets.

جنیس از جداشدن از گربه خود متنفر بود، اما صاحبخانه اجازه (ورود) حیوانات خانگی را نمی‌داد.

Mark hated parting with his collection of rare books, but he really needed the money he got by selling them.

مارک از دل کندن از مجموعه کتاب‌های کمیاب خود متنفر بود، (مارک جانش به مجموعه کتاب‌هاب کمیاب خود بسته بود) اما واقعاً به پولی که با فروش آن‌ها به دست آورده بود نیاز داشت.

Mum didn't want to part with our baby clothes or our old school books, but we made her get rid of them.

مامان نمی‌خواست لباس‌های کودکی یا کتاب‌های قدیمی‌مان را واگذار کند، اما ما او را مجبور کردیم از شر آن‌ها خلاص شود.

When his apartment building banned pets, Ben didn't want to part with his dog Snoopy, so he moved to another apartment.

زمانی که آپارتمان او (ورود) حیوانات خانگی را ممنوع کرد، بن نمی‌خواست از سگش اسنوپی بگذرد، بنابراین به آپارتمان دیگری نقل مکان کرد.

She did not want to part with her friend.

او نمی خواست از دوستش جدا شود.

I could never part with my books.

من هرگز نمی‌توانم از کتاب‌هایم دل بکنم.

I just couldn’t part with my old car, even though it uses too much gas.

من نمی‌توانستم ماشین قدیمی‌ام را واگذار کنم با این‌که بیش از حد بنزین مصرف می‌کند.