در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pass off as آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی pass off as
به طور خلاصه ترجمه pass off as در فارسی به معانی زیر است:
جا زدن؛
قالب کردن؛
و غیره
کاربرد pass off as
اگر کپی یا نسخه المثنی چیزی را بهجای نسخه اصلی آن قالب کنید؛ فعل pass off as بهخوبی چنین عملی را نشان خواهد داد. فعل pass off as در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای میگیرد و معمولا بهصورت pass someone or something off as someone or something و یا pass off someone or something as someone or something بهکار برده میشود. معنی pass off as به فارسی معادل است با:
قالب کردن بهعنوان، انداختن بهجای، جعل کردن بهجای، معرفی کردن بهجای و یا جا زدن بهعنوان.
حال که با معنی pass off as آشنا شدید؛ بهتر است بدانید که معنی فعل pass off نیز به فارسی عبارت است از:
قالب کردن، انداختن و یا جا زدن؛
انجام شدن، انجام گرفتن، برگزار شدن و یا اتفاق افتادن؛
(اثر دارو و غیره) از میان رفتن و یا زایل شدن؛
(درد) آرام شدن و یا برطرف شدن.
در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید با کاربرد و معنی pass off as در جمله آشنا شوید. فعل عبارتی pass off as از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی محسوب میشود که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل، نیازمند ed است. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم این فعل passed off as میشود. همچنین اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز داشتید میتوانید passing off as را بهکار ببرید.
مثال برای فعل pass off as
We had no trouble passing the counterfeit banknotes off as real money.
ما مشکلی در جعل کردن اسکناسهای تقلبی بهعنوان پول واقعی نداشتیم.
He put on a white coat and tried to pass himself off as a doctor.
او یک کت سفید پوشید و سعی کرد خود را بهعنوان یک پزشک جا بزند.
The woman tried to pass the handbag off as a genuine Versace bag, but I knew that it was fake.
آن زن سعی کرد کیف دستی را بهجای یک کیف ورساچه اصل قالب کند، اما من میدانستم که تقلبی است.
The dealer was trying to pass off fakes as valuable antiques.
دلال سعی میکرد تقلبیها را بهعنوان عتیقهجات ارزشمند جا بزند.
It's hard to believe anyone would try to pass this nonsense off as literature.
باورش سخت است که کسی سعی کند این مزخرفات را بهعنوان ادبیات قالب کند.
Maurice is trying to pass himself off as a journalist to get admitted to the press conference.
موریس سعی میکند خود را بهعنوان یک روزنامهنگار معرفی کند تا در کنفرانس مطبوعاتی پذیرفته شود.
They were trying to pass off these shirts as genuine Armani.
آنها سعی میکردند این پیراهنها را بهجای آرمانی اصلی بیندازند. (جا بزنند)