کاربرد و معنی patch up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف patch up آشنا شوید.

patch up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی patch up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی patch up

به طور خلاصه ترجمه patch up در فارسی به معانی زیر است:

موقتی تعمیر کردن؛

آشتی کردن؛

وصله کردن؛

و غیره

کاربرد patch up

اگر چیزی را سریع تعمیر کرده تا بتوانید قبل از تعویض و یا تعمیر اساسی آن از این وسیله استفاده کنید؛ می‌توانید فعل patch up را برای بیان این عمل استفاده کنید. هم‌چنین زمانی که بعد از مشاجره و یا اختلاف، سعی در بهبود روابط و مناسبات دارید نیز چنین فعل کاربرد خواهد داشت. فعل patch up در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که هم به صورت patch something up کاربرد داشته و هم به‌صورت patch up something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی patch up به فارسی عبارت است از:

  • تعمیر کردن، موقتی درست کردن و یا موقتا راه انداختن؛

  • وصله کردن ؛

  • پانسمان کردن ؛

  • (اختلافات و غیره) رفع‌رجوع کردن، حل‌وفصل کردن، خاتمه دادن به و یا فیصله دادن؛

  • (رابطه و غیره) بهبود دادن، ترمیم کردن و یا آشتی کردن.

در ادامه با بیان چند مثال به شما در امر یادگیری و به‌خاطر سپردن کاربرد و معنی patch up کمک خواهیم کرد. فعل patch up از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با گرفتن ed به گذشته و حال کامل تبدیل می‌شود. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل patched up خواهد بود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز patching up می‌شود.

مثال برای فعل patch up

After crashing my motorbike, I couldn't fix it but I patched it up enough to get it to the repair shop.

بعد از تصادف موتورم نتوانستم آن را تعمیر کنم اما آن را موقتا راه انداختم تا به تعمیرگاه برسانم.

My sister and her husband argue a lot, but they always patch things up before long.

خواهرم و شوهرش زیاد دعوا می کنند، اما همیشه زود همه چیز را فیصله می‌دهند.

Our roof needs replacing. It leaked during that storm last night and I patched up some holes, but we really need a new one.

سقف ما نیاز به تعویض دارد. در طول طوفان دیشب نشت کرد و من چند سوراخ را موقتی درست کردم، اما ما واقعا به یک سقف جدید نیاز داریم.

The leaders of the two countries patched up their differences and avoided a war.

رهبران دو کشور اختلافات خود را حل‌وفصل کردند و از جنگ اجتناب کردند.

Some of the kids in our school come from very poor families. Their mothers have to patch up their uniforms.

برخی از بچه‌های مدرسه ما از خانواده‌های بسیار فقیر هستند. مادران‌شان باید لباس‌های فرم‌شان را وصله کنند.

Ben and his father had a good talk and it looks like they've patched things up after their argument.

بن و پدرش صحبت‌های خوبی داشتند و به نظر می‌رسد که آن‌ها پس از مشاجره‌شان، آشتی کردند. (همه‌چیر را حل کردند).

He managed to patch up the lawn mower and now it's running.

او توانست ماشین چمن‌زنی را تعمیر کند و الان کار می‌کند.

John cut his hand badly, but they patched him up in the emergency room.

جان دستش را بدجوری برید، اما در اورژانس او را پانسمان کردند.

Jackie and Bill are still trying to patch up their marriage.

جکی و بیل هنوز در تلاشند تا ازدواج خود را بهبود دهند.