در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pay off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی pay off
به طور خلاصه ترجمه pay off در فارسی به معانی زیر است:
تسویه کردن؛
نتیجهبخش بودن؛
رشوه دادن؛
و غیره
کاربرد pay off
اگر اقساط وامی را در طول زمان پرداخت کردید؛ میتوانید از pay off برای بیان این تسویهحساب استفاده کنید. همچنین زمانی که در پایان کاری که انجام میدهید، سود یا نتیجه دلخواه را بهدست آوردهاید نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل pay off بهعنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb انگلیسی شناخته میشود و معمولا بهصورت pay someone or something off و یا pay off something مورد استفاده قرار میگیرد. معنی pay off در فارسی عبارت است از:
(کارمند، پرسنل و غیره) تسویه حساب کردن با و یا بهکار کسی خاتمه دادن؛
در محاوره: (شخص) رشوه دادن به، سبیل کسی را چرب کردن و یا حق حساب دادن به؛
(قرض و غیره) تمام چیزی را پرداخت کردن، تصفیه کردن، صاف کردن بدهی و یا تسویه کردن؛
در محاوره: صرف کردن، صرفه داشتن، صرفیدن، فایده داشتن، موثر بودن، نتیجهبخش بودن، جواب دادن، مثمرثمر بودن و یا بهدرد خوردن.
در ادامه به شما مثالهایی از نحوه کاربرد و معنی pay off در جمله ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی pay off در گروه افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل باید شکل آن تغییر کند. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل paid off میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز paying off خواهد بود.
مثال برای فعل pay off
They took out a loan to buy their house and they'll pay it off over the next twenty-five years.
آنها برای خرید خانه خود وام گرفتند و تا بیست و پنج سال آینده تمام آن را پرداخت خواهند کرد.
Changing jobs has really paid off. Even though I make a bit less money, I have a lot more free time and I'm a lot happier.
تغییر شغل واقعا فایده داشته است. با وجود اینکه پول کمتری به دست میآورم، زمان آزاد بیشتری دارم و بسیار خوشحالتر هستم.
Have you paid off your car loan yet, or do you still owe some money to the bank?
آیا وام خودروی خود را تسویه کردهاید یا هنوز مقداری پول به بانک بدهکار هستید؟
Janice got into Harvard University, so all that hard work and extra study has paid off.
جانیس وارد دانشگاه هاروارد شد، بنابراین تمام آن کار سخت و مطالعه اضافی نتیجهبخش بوده است.
If we keep giving the bank a thousand dollars a month, our credit cards will be paid off by the end of next year.
اگر ماهانه هزار دلار به بانک بدهیم، تا پایان سال آینده کارتهای اعتباری ما تماما پرداخت خواهد شد.
All that exercise and good food has really paid off for my dad. He's over eighty and he's still really healthy.
این همه ورزش و غذای خوب واقعا برای پدرم جواب داده است. او بیش از هشتاد سال دارد و هنوز واقعاً سالم است.
If you can't pay off the loan you took out to buy your house, you'll lose it.
اگر نتوانید وامی را که برای خرید خانه خود گرفتهاید پرداخت کنید، آن را از دست خواهید داد.
Max asked Lefty if he had paid the cops off yet.
مکس از لفتی پرسید که آیا سبیل پلیس را چرب کرده بود.