کاربرد و معنی pick up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف pick up آشنا شوید.

pick up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pick up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی pick up

به طور خلاصه ترجمه pick up در فارسی به معانی زیر است:

بلند کردن؛

سوار کردن؛

به‌دست آوردن؛

پیدا کردن؛

و غیره

کاربرد pick up

اگر چیزی را برداشته و بلند می‌کنید؛ می‌توانید با pick up این عمل را بیان کنید. هم‌چنین زمانی که کسی را در جایی ملاقات کرده تا او را با اتومبیل خود به‌جایی برسانید نیز می‌توانید از این فعل بهره ببرید. فعل pick up در گروه افعال عبارتی یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد. و معمولا به‌صورت pick someone or something up و یا pick up someone or something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی pick up به فارسی عبارت است از:

  • (از زمین) برداشتن و یا بلند کردن؛

  • (لباس و غیره) جمع کردن؛

  • (مسافر) سوار کردن و یا برداشتن؛

  • (شخص) با ماشین دنبال کسی رفتن و یا با ماشین دنبال کسی آمدن؛

  • (دختر و غیره) بلند کردن، تور کردن و یا به تور زدن؛

  • به‌دست آوردن، گیر آوردن، به چنگ آوردن، شانسی پیدا کردن، خریدن و یا گرفتن؛

  • (زبان، مهارت و غیره) یاد گرفتن، فراگرفتن و یا آموختن؛

  • (عادت، لهجه و غیره) پیدا کردن؛

  • (رای، جایزه، حمایت و غیره) به‌دست آوردن و یا کسب کردن؛

  • خبر و غیره: (اتفاقی) شنیدن، به‌دست آوردن، پیدا کردن و یا جمع کردن؛

  • در مورد رادیو و تلویزیون: (ایستگاه، برنامه و غیره) پیدا کردن و یا گرفتن؛

  • (روی صفحه رادار) ردیابی کردن و یا پیدا کردن؛

  • در دریانوردی: نجات دادن؛

  • (مجرم) دستگیر کردن، گرفتن و یا جلب کردن؛

  • سرزنش کردن و یا سرکوفت زدن؛

  • سرحال آوردن و یا حال کسی را جا آوردن؛

  • (بیماری) گرفتن و یا مبتلا شدن؛

  • پیدا کردن ؛

  • تحویل گرفتن؛

  • (کسب‌وکار و غیره) رونق گرفتن و یا شدت گرفتن؛

  • (هوا و غیره) بهتر شدن؛

  • (میوه و غیره) برداشتن، چیدن و یا دست‌چین کردن؛

  • (بیمار) رو به بهبود گذاشتن و یا بهتر شدن؛

  • (اتومبیل) سرعت گرفتن؛

  • از سر گرفتن و یا ادامه دادن.

علاوه بر موارد فوق؛ با استفاده از این فعل می‌توانید عبارات و اصطلاحات زیر را نیز بسازید:

  • اگر بخواهید (به طعنه) قاتی شدن با را بیان کنید می‌توانید از pick up with someone استفاده کنید؛

  • بلند شدن و یا پا شدن را می‌توانید با pick oneself up بیان کنید؛

  • سرما خوردن معادل pick up a cold می‌شود؛

  • دل و جرات پیدا کردن به انگلیسی pick up courage خواهد بود؛

  • خود را جمع‌وجور کردن، به حال خود برگشتن، وضع خود را سر و سامان دادن و یا سرنخ را به‌دست آوردن به انگلیسی معادل است با pick up the pieces و یا pick up the threads ؛

  • سرعت گرفتن و یا تندتر رفتن را با pick up speed بیان کنید؛

  • مبارزه را پذیرفتن و یا دعوت به چالش را قبول کردن نیز pick up the gauntlet می‌شود.

در ادامه برای درک بهتر کاربرد و معنی pick up در جمله، به شما چندین مثال ارائه خواهیم کرد. فعل عبارتی pick up از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و شکل سوم آن picked up می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از picking up نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل pick up

If you pick up the computer, be careful and make sure you don't drop it.

اگر کامپیوتر را برمی‌دارید، مراقب باشید و مطمئن شوید که آن را نمی‌اندازید.

Peter has gone to the post office to pick up a parcel.

پیتر برای تحویل گرفتن یک بسته به اداره پست رفته است.

I used to pick my daughter up and carry her around on my shoulders, but she's getting too big for that now.

من قبلاً دخترم را بلند می‌کردم و روی شانه‌هایم می‌بردمش، اما او اکنون برای این کار خیلی بزرگ شده است.

She picked up some real bargains in the sale.

او چند خرید مفت به‌چنگ آورد.

I picked my daughter up from the party and drove her home.

دخترم را از مهمانی سوار کردم (برداشتم) و به خانه رساندم.

When you live in a country you soon pick up the language.

وقتی در کشوری زندگی می‌کنید؛ زود زبان را یاد می‌گیرید.

I can't pick up the refrigerator because it's too heavy.

من نمی توانم یخچال را بلند کنم چون خیلی سنگین است.

If you tell me what time your flight gets in, I'll pick you up from the airport and take you home.

اگر به من بگویید پروازتان چه ساعتی می‌رسد، با ماشین به دنبال شما می‌آیم و از فرودگاه به خانه می‌برم‌تان.

The People's Front expects to pick up a lot more votes in this year's elections.

جبهه خلق انتظار دارد در انتخابات امسال رای بسیار بیشتری به‌دست آورد.

He picked up malaria when he was visiting the country on business.

او زمانی که برای تجارت به اطراف کشور سفر می‌کرد به مالاریا مبتلا شد. (مالاریا گرفت)

The author picks the same theme up again on page ten.

نویسنده دوباره همان موضوع را در صفحه دهم از سر می‌گیرد. (ادامه می‌دهد).