کاربرد و معنی pull off چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف pull off آشنا شوید.

pull off.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pull off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی pull off

به طور خلاصه ترجمه pull off در فارسی به معانی زیر است:

با موفقیت انجام دادن؛

کنار کشیدن؛

درآوردن؛

و غیره

کاربرد pull off

اگر از عهده انجام کاری دشوار برآمده و با موفقیت آن را به‌انجام برسانید؛ می‌توانید در حالت محاوره و غیررسمی ( informal ) از pull off برای بیان آن استفاده کنید. فعل pull off یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی است که به‌صورت pull off something و یا pull something off کاربرد دارد. معنی pull off به فارسی عبارت است از:

  • (وسیله نقلیه) کنار جایی توقف کردن و یا کنار چیزی پارک کردن؛

  • (وسیله نقلیه) کنار کشیدن، کنار زدن و یا توقف کردن؛

  • (لباس، کفش و غیره) درآوردن و یا کندن؛

  • کنار زدن، کنار کشیدن، کندن و یا کشیدن؛

  • (پریز و غیره) کشیدن و یا بیرون آوردن؛

  • در محاوره: انجام دادن، پشت سر گذاشتن، کردن، از پس چیزی برآمدن، راست‌وریس کردن، از عهده برآمدن و یا با موفقیت انجام دادن.

در ادامه با بررسی چند مثال، کاربرد و معنی این فعل را بهتر به‌خاطر خواهید سپرد. فعل عبارتی pull off از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل باید ed بگیرد. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم آن pulled off می‌شود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز pulling off خواهد بود.

مثال برای فعل pull off

James has just pulled off one of the biggest deals of his career.

جیمز به تازگی یکی از بزرگ‌ترین قراردادهای حرفه‌ای خود را انجام داده‌است.

Sam pulled the covers off the bed and fell into it, dead tired.

سام روکش‌ها را از روی تخت کنار کشید و خسته در آن افتاد.

Nobody thought Lleyton could win the match, but he pulled it off with pure determination.

هیچ‌کس فکر نمی‌کرد لیتون بتواند در این مسابقه برنده شود، اما او آن را با عزم خالص پشت سر گذاشت.

Carlos was a brilliant jewelery thief. He pulled off some of the world's most amazing robberies.

کارلوس یک دزد جواهرات خارق‌العاده بود. او برخی از شگفت‌انگیزترین سرقت‌های جهان را با موفقیت انجام داد .

I pulled off the road and rested for a while.

کنار جاده توقف کردم و کمی استراحت کردم.

The central bank has pulled off one of the biggest financial rescues of recent years.

بانک مرکزی یکی از بزرگ‌ترین نجات‌های مالی سال‌های اخیر را انجام داده است****.

He pulled off his clothes and stepped into the shower.

لباس‌هایش را کند و داخل حمام رفت.