در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pull on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی pull on
به طور خلاصه ترجمه pull on در فارسی به معانی زیر است:
با عجله پوشیدن؛
کشیدن؛
کنار آمدن؛
و غیره
کاربرد pull on
اگر لباس خود را با عجله به تن کنید؛ با pull on میتوانید آن را بیان کنید. فعل pull on در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهصورت pull on something و یا pull something on کاربرد دارد. معنی pull on به فارسی عبارت است از:
(طناب و غیره) کشیدن؛
(سیگار، پیپ و غیره) پُک زدن به و یا کشیدن؛
(بطری نوشیدنی) سر کشیدن؛
(لباس و غیره) با عجله پوشیدن و یا سریع تن کردن؛
(کفش، جوراب و غیره) سریع پوشیدن و یا پا کردن؛
(موقعیت، شرایط و غیره) دوام آوردن، سر کردن، کنار آمدن و یا ادامه دادن؛
رابطه دوستانه برقرار کردن .
علاوه بر موارد فوق؛ میتوانید از اصطلاح pull a gun on someone نیز به معنی تفنگ به روی کسی کشیدن و یا اسلحه روی کسی کشیدن استفاده کنید.
همچنین اصلاح pull the plug on someone or something نیز حالت محاوره و غیررسمی داشته و به معنی دخل کسی یا چیزی را آوردن، پدر کسی یا چیزی را در آوردن و یا کسی یا چیزی را درب و داغون کردن خواهد بود.
جدای از موارد فوق، عبارت pull a fast on someone نیز در حالت محاوره و غیررسمی معنی به کسی کلک زدن، کسی را گول زدن و یا کلاه سر کسی گذاشتن است. در ادامه با بیان چند مثال به شما کمک میکنیم تا هرچه بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا شوید.
فعل عبارتی pull on در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed است. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم آن pulled on میشود. علاوه بر این؛ اگر بخواهید از اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل بهره ببرید نیز میتوانید pulling on را استفاده کنید.
مثال برای فعل pull on
After pulling on his jeans and an old pair of boots, Sam dashed outside to get the washing in before it rained.
سام بعد از سریع پوشیدن شلوار جین و یک جفت چکمه کهنهاش بیرون رفت تا قبل از بارندگی لباسهای شسته شده را داخل بیاورد..
Few of us can ever pull on with such meagre salaries.
تعداد کمی از ما میتوانیم با چنین حقوق ناچیزی دوام آوریم. (کنار بیاییم).
I quickly pulled my jacket on and ran outside to catch the postman.
سریع ژاکتم را پوشیدم و به بیرون دویدم تا به پستچی برسم.
Radha and Rema come from different backgrounds but they pull on very well in office.
رادا و رما پیشینههای متفاوتی دارند، اما در دفتر خیلی خوب باهم رابطه دوستانه برقرار کردند.
Joshua heard the car horn blow out front, but before running out he grabbed his wallet and pulled on his jacket.
جاشوا صدای بوق ماشین را از در جلویی شنید، اما قبل از اینکه بیرون بدود کیف پولش را برداشت و ژاکتش را سریع بهتن کرد.
Please help me pull on the anchor chain so we can raise the anchor.
لطفا به من کمک کنید تا زنجیر لنگر را بکشم تا بتوانیم لنگر را بالا ببریم.