در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pull out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی pull out
به طور خلاصه ترجمه pull out در فارسی به معانی زیر است:
از پارک بیرون آمدن؛
کشیدن؛
راه افتادن؛
خود را کنار کشیدن؛
و غیره
کاربرد pull out
اگر از کاری مانند رقابت و یا تجارت بیرون کشیده و دیگر در آن مشارکت نکرده و آن را انجام نمیدهید؛ میتوانید با pull out آن را بیان کنید. همچنین زمانی که خودرو خود را از پارک خارج کرده و یا در جاده و اتوبان از لاینی به لاین دیگر بروید نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل pull out یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهصورت pull someone or something out نیز کاربرد دارد. معنی pull out به فارسی عبارت است از:
(اسلحه و غیره) کشیدن و یا بیرون کشیدن؛
(دندان) کشیدن؛
(نیرو، شخص و غیره) خارج کردن و یا بیرون بردن؛
(ماشین، قایق و غیره) راه افتادن، از مسیر خود خارج شدن و یا منحرف شدن؛
(ماشین و غیره) از پارک درآمدن، بیرون آمدن و یا خارج شدن؛
(قطار و غیره) راه افتادن، عازم شدن، حرکت کردن، بیرون آمدن، خارج شدن و یا از ایستگاه بیرون رفتن؛
کنارهگیری کردن، صرفنظر کردن و یا دست کشیدن؛
خود را خلاص کردن و یا خود را کنار کشیدن.
علاوه بر این، میتوانید با استفاده از این فعل جمله A car suddenly pulled out in front of me را به معنی ناگهان ماشینی جلویم سبز شد استفاده کنید.
همچنین اصطلاح pull the rug (carpet) out from under someone’s feet نیز در حالت محاوره به معنی حمایت خود را از کسی دریغ کردن و یا پشت کسی را خالی کردن خواهد بود.
جدای از آن، اصطلاح pull out all the stops نیز در محاوره به معنی خود را به آب و آتش زدن و یا تمام سعی خود را کردن است. در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا شوید.
فعل عبارتی pull out در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی جای داشته و با گرفتن ed به زمان گذشته و کامل تبدیل میشود. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم آن pulled out خواهد بود. همچنین میتوانید از pulling out نیز بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.
مثال برای فعل pull out
Phil was leading the tournament, but he had to pull out after injuring his knee.
فیل هدایت مسابقات را بر عهده داشت، اما پس از آسیبدیدگی زانوی خود مجبور شد کنارهگیری کند.
I checked to see that no other cars were coming, and then I pulled out and drove off.
چک کردم ببینم هیچ ماشین دیگری نمیآید و بعد از آن بیرون آمدم و رفتم.
Chuck was forced to pull out of the race for President when his campaign funds ran out.
چاک با تمام شدن بودجه مبارزات انتخاباتیاش مجبور شد خود را از رقابت برای ریاستجمهوری کنار بکشد.
Some idiot pulled out in front of me just as I was about to overtake him. He nearly caused an accident.
درست زمانی که میخواستم از او سبقت بگیرم، احمق جلوی من بیرون آمد. نزدیک بود باعث تصادف شود.
After our company pulled out of the deal, we all packed our bags and went home.
بعد از اینکه شرکت ما از معامله منصرف شد، همه ما چمدانهایمان را بستیم و به خانه رفتیم.
If you're pulling out in front of other cars, you should always have your indicator flashing.
اگر جلوی ماشینهای دیگر از پارک بیرون میآیید، همیشه باید چراغ راهنمایتان چشمک بزند.
They've pulled all their athletes out of the competition.
آنها همه ورزشکاران خود را از مسابقات بیرون بردهاند.