در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی put away آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی put away
به طور خلاصه ترجمه put away در فارسی به معانی زیر است:
چیزی را سر جایش گذاشتن؛
پسانداز کردن؛
به زندان انداختن؛
و غیره
کاربرد put away
اگر چیزی را سرجای خودش بگذارید؛ میتوانید با put away آن را بیان کنید. همچنین زمانی که چیزی را در جای امن گذاشته و برای آینده نگهداری میکنید نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل put away از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهصورت put away someone or something و یا put someone or something away کاربرد دارد. معنی put away به فارسی عبارت است از:
در حالت محاوره: زندانی کردن، به زندان انداختن و یا تو هلفدونی انداختن؛
در حالت محاوره: به تیمارستان فرستادن؛
در حالت محاوره: نوش جان کردن، خوردن و یا ته چیزی را بالا آوردن؛
در حالت محاوره: کَشتن و یا سر کسی را زیر آب کردن؛
در حالت محاوره: بهخاک سپردن و یا دفن کردن؛
در آمریکا: (شراب و غیره) انبار کردن، تو انبار خواباندن و یا ذخیره کردن؛
چیزی را سر جایش گذاشتن، جمع کردن و یا جمعوجور کردن؛
(ماشین) پارک کردن؛
(پول و غیره) پسانداز کردن، اندوختن و یا کنار گذاشتن؛
برای اینکه بهتر بتوانید کاربرد و معنی این فعل را بهخاطر بسپارید؛ در ادامه چند مثال به شما ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی put away در گروه افعال بیقاعده زبان انگلیسی جای داشته که تغییر حالت دادنش به زمان گذشته و کامل از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمیکند. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم این فعل، باز هم put away خواهد بود. اگر به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیاز داشتید نیز میتوانید putting away را بهکار ببرید.
مثال برای فعل put away
If you wash the dishes, I'll dry them and put them away.
اگر ظرفها را بشویید، من آنها را خشک کرده و جمعوجور میکنم.
Her grandfather gave her the money he'd put away in case she needed it to study.
پدربزرگش پولی را که برای درس خواندنش پسانداز کرده بود، به او داد.
He put away a whole box of chocolates in one evening.
او ته یک جعبه شکلات کامل را در یک عصر بالا آورد.
The gangster threatened to put me away if I told the police.
گانگستر تهدید کرد که اگر به پلیس بگویم سر مرا زیر آب خواهد کرد.
If I leave your clean clothes on the bed, can you put them away yourself?
اگر لباسهای تمیزت را روی تخت بگذارم، میتوانی خودت آنها را جمع کنی؟
After harvesting, farmers try to put away enough rice to feed their families until the next harvest.
پس از برداشت محصول، کشاورزان سعی میکنند تا برنج کافی برای تغذیه خانواده خود را تا برداشت بعدی کنار بگذارند.
In the past, people who suffered from schizophrenia were often put away.
در گذشته، افرادی که از اسکیزوفرنی رنج میبردند اغلب به تیمارستان فرستاده میشدند.
My uncle died last week. They put him away on Saturday.
عمویم هفته پیش فوت کرد. آنها روز شنبه او را بهخاک سپردند.
Don't forget to put my tools away after you've used them.
فراموش نکنید که بعد از استفاده از ابزارهای من، آنها را سر جایشان بگذاری.
It's time I started putting money away for the future.
وقت آن است که شروع به اندوختن پول برای آینده کنم.
After what he did, he deserves to be put away for life.
پس از کاری که انجام داد، مستحق این است که مادامالعمر زندانی شود.