کاربرد و معنی put down چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف put down آشنا شوید.

put down.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی put down آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی put down

به طور خلاصه ترجمه put down در فارسی به معانی زیر است:

زمین گذاشتن؛

کشتن حیوانات پیر و مریض (با دارو)؛

فرود آمدن؛

سرکوب کردن؛

و غیره

کاربرد put down

اگر چیزی یا کسی را که حمل می‌کردید پایین بگذارید؛ می‌توانید از put down برای بیان این منظور استفاده کنید. هم‌چنین زمانی که حیوان مریض، زخمی و یا پیری را با تزریق دارو راحت می‌کنید نیز می‌توانید از این فعل بهره ببرید. فعل put down در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که به‌صورت put someone or something down و یا put down someone or something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی put down به فارسی عبارت است از:

  • (هواپیما و غیره) فرود آوردن و یا به زمین نشاندن؛

  • (شخص) پیاده کردن؛

  • در محاوره: کوچک کردن، تحقیر کردن، سرکوفت زدن، توهین کردن و یا نوک چیزی را چیدن؛

  • گذاشتن، زمین گذاشتن و یا کنار گذاشتن؛

  • در بریتانیا: (شراب و غیره) انبار کردن، ذخیره کردن و یا تو انبار خواباندن؛

  • نوشتن، یادداشت کردن و یا روی کاغذ آوردن؛

  • سرکوب کردن، متوقف کردن و یا فرو خواباندن؛

  • (حیوان) خلاص کردن، کَشتن و یا راحت کردن؛

  • (مجلس) در دستور کار قرار دادن؛

  • (هواپیما، خلبان و غیره) به زمین نشستن و یا فرود آمدن؛

  • (قیمت و غیره) پایین آوردن، کم کردن و یا کاهش دادن.

علاوه بر موارد فوق؛ شما می‌توانید از put someone down as به معنی کسی را به‌عنوان چیزی به‌‎حساب آوردن، کسی را به‌عنوان چیزی محسوب کردن، کسی را به‌عنوان چیزی شناختن و یا کسی را به‌عنوان چیزی به‌شمار آوردن استفاده کنید.

هم‌چنین put someone down for به معنی اسم کسی را برای چیزی نوشتن، اسم کسی را برای چیزی ثبت کردن، اسم کسی را در لیست رزرو چیزی نوشتن خواهد بود.

جدای از آن، عبارت put something down to نیز به معنی چیزی را نسبت دادن به، چیزی را معلول چیزی دانستن، چیزی را ناشی از چیزی دانستن و یا چیزی را به حساب چیزی گذاشتن کاربرد خواهد داشت.

اصطلاح put something down to someone’s account نیز معنی (مبلغ) به حساب کسی گذاشتن و یا به‌پای کسی نوشتن را می‌رساند. در ادامه به شما مثال‌هایی از نحوه کاربرد و معنی درست این فعل در جمله ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی put down در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل نه تنها ed نمی‌گیرد؛ بلکه شکل آن نیز تغییری نخواهد کرد. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل نیز put down خواهد بود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز putting down می‌شود.

مثال برای فعل put down

The refrigerator was so heavy that we had to put it down and have a rest.

یخچال آن‌قدر سنگین بود که مجبور شدیم آن را زمین بگذاریم و استراحت کنیم.

Tottie was very old and very sick, so we told the vet to put her down.

توتی خیلی پیر و خیلی مریض بود، بنابراین به دامپزشک گفتیم او را راحت کند.

Do you want me to put you down for the trip to London?

از من می‌خواهی برای سفر لندن اسم تو را در لیست رزرو بنویسم؟

Shops are being forced to put their prices down in order to attract customers.

مغازه‌ها مجبور می‌شوند برای جذب مشتری قیمت‌های خود را پایین بیاورند****.

Ask the taxi driver to put you down outside the church.

از راننده تاکسی بخواهید که شما را بیرون از کلیسا پیاده کند.

After swinging her around a few times, I put down my little girl and she fell over laughing.

بعد از چند بار چرخاندن دختر کوچکم به اطراف، او را زمین گذاشتم و او درحالی که می‌خندید به زمین افتاد.

Putting down family pets is one of the most difficult parts of my job as a vet.

کُشتن حیوانات خانگی خانواده یکی از سخت‌ترین بخش‌های شغل من به عنوان دامپزشک است.

Why did you have to put me down in front of everybody like that?

چرا مجبور شدی این‌طوری مرا جلوی همه تحقیر کنی؟

She put down safely in the corner of the airfield.

او ایمن در گوشه فرودگاه فرود آمد (به زمین نشست).

Put me down as a subscriber.

من را به عنوان یک مشترک به‌حساب آورید.

I had to put my wife down because she was too heavy.

من مجبور شدم همسرم را زمین بگذارم زیرا او خیلی سنگین بود.

If a horse breaks a leg, sometimes the kindest thing to do is to have it put down.

اگر اسبی پایش بشکند، گاهی اوقات مهربان‌ترین کار این است که بدهیم آن را خلاص کنند.

Police used tear gas to put the riot down.

پلیس برای سرکوب کردن شورش از گاز اشک‌آور استفاده کرد.