در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی put out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی put out
به طور خلاصه ترجمه put out در فارسی به معانی زیر است:
خاموش کردن؛
بهزحمت انداختن؛
در رفتن؛
رنجاندن؛
تولید کردن؛
و غیره
کاربرد put out
اگر از سوختن چیزی جلوگیری میکنید؛ میتوانید از put out برای بیان آن استفاده کنید. همچنین اگر کسی بهدرخواست شما برای انجام کاری به زحمت بیفتد نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل put out در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که بهصورت put out someone or something و یا put someone or something out مورد استفاده قرار میگیرد. معنی put out به فارسی عبارت است از:
بیهوش کردن ؛
(رقیب، حریف و غیره) از صحنه خارج کردن و یا ناکاوت کردن؛
در محاوره: بهزحمت انداختن، به دردسر انداختن و یا باعث دردسر کسی شدن؛
ناراحت کردن، آزرده خاطر کردن و یا رنجاندن؛
دستپاچه کردن و یا گیج کردن؛
(گربه و غیره) بیرون (در) گذاشتن؛
(آجیل، حوله، زیرسیگاری و غیره) گذاشتن؛
(شکوفه، گل و غیره) کردن و یا دادن؛
(جوانه) زدن؛
(ماشین و غیره) تولید کردن، ساختن و یا بیرون دادن؛
پخش کردن و یا منتشر کردن؛
(شمع، سیگار، آتش و غیره) خاموش کردن؛
(دست، پا، شانه و غیره) در رفتن؛
(دست، زبان و غیره) جلو آوردن، دراز کردن و یا جلو بردن؛
(چراغ، لامپ و غیره) خاموش کردن؛
حساب چیزی را بههم زدن و یا باعث غلط ار کار درآمدن حساب چیزی شدن؛
(تعمیرات، کار و غیره) بیرون دادن، به دیگران واگذار کردن و یا به دیگران سپردن؛
(پول) وام دادن، نزول دادن و یا ربح دادن؛
(کشتی) از بندر روانه شدن، حرکت کردن، راه افتادن و یا رهسپار دریا شدن.
علاوه بر موارد فوق، شما میتوانید با استفاده از این فعل، اصطلاحات زیر را نیز بسازید:
دستهای خود را جلو بردن به انگلیسی put out one’s hand میشود؛
زباندرازی کردن و یا زبان خود را بیرون آوردن را میتوانید با put out one’s tongue بیان کنید؛
کسی را از کار انداختن با put someone out of work بیان میشود؛
خود را بهزحمت انداختن، خود را بهدردسر انداختن و یا به خود زحمت دادن معادل put oneself out است.
در ادامه چند مثال از کاربردهای و معانی مختلف این فعل به شما ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی put out یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل، تغییری در آن صورت نمیپذیرد. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم آن همان put out است. حال اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله داشتید؛ میتوانید از putting out استفاده کنید.
مثال برای فعل put out
It took the firemen a long time to put out the fire.
مدت زیادی طول کشید تا آتش نشانان آتش را خاموش کنند.
Are you sure taking me to the airport isn't putting you out? I can easily get the train if you're busy.
مطمئنی بردن من به فرودگاه تو را بهزحمت نمیاندازد؟ اگر مشغله دارید بهراحتی میتوانم با قطار بروم.
Put out the nuts on the table.
آجیل را روی میز بگذار.
His backache put him out of work for several weeks.
کمردرد، او را هفتهها از کار انداخت.
She was very put out when they turned up two hours late for dinner.
وقتی آنها با دو ساعت تاخیر برای شام آمدند، او بسیار ناراحت شده بود.
His knee put out while playing tennis.
زانویش هنگام بازی تنیس در رفت.
They put out millions of pairs of shoes a year.
آنها سالانه میلیونها جفت کفش تولید میکنند.
That one error put the figures out by several thousand pounds.
همین یک خطا، حساب ارقام را چندین هزار پوند بههم زد.
The council has put the job of street-cleaning out to a private firm.
شورا، کار پاکسازی خیابانها را به یک شرکت خصوصی واگذار کرده است.
The car's engine was burning so he grabbed the fire-extinguisher and put it out.
موتور ماشین در حال سوختن بود که او کپسول آتشنشانی را گرفت و آن را خاموش کرد.
George never asks for help or favors because he's afraid of putting people out. He forgets that people often enjoy helping out their friends.
جورج هرگز درخواست کمک یا لطف نمیکند زیرا میترسد مردم را به دردسر بیاندازد. او فراموش میکند که مردم اغلب از کمک به دوستان خود لذت میبرند.