کاربرد و معنی resign yourself to چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف resign yourself to آشنا شوید.

resign yourself to.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی resign yourself to آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی resign yourself to

به طور خلاصه ترجمه resign yourself to در فارسی به معانی زیر است:

به‌خود قبولاندن؛

رضایت دادن به چیز ناخوشایندی؛

و غیره

کاربرد resign yourself to

اگر واقعیت را قبول کرده و می‌پذیرید که قدرت تغییر آن را ندارید؛ می‌توانید از resign yourself to برای بیان آن استفاده کنید. فعل resign yourself to از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی بوده که معمولا به‌صورت resign oneself to something و یا resign oneself to doing something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی resign oneself to به فارسی عبارت است از:

رضایت دادن به، پذیرفتن، قبول کردن، رضا دادن به و یا به خود قبولاندن.

در ادامه چند مثال از نحوه درست استفاده و معنی resign yourself to ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی resign yourself to از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed به انتهایش می‌توان زمان گذشته و کامل این فعل را ایجاد کرد. در نتیجه شکل سوم و زمان گذشته آن resigned yourself to می‌شود. اگر در جمله‌ای نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل داشتید؛ می‌توانید resigning yourself to را به‌کار ببرید.

مثال برای فعل resign yourself to

Margaret has resigned herself to the fact that her company won't survive, and she's started looking for a job

مارگارت این واقعیت را که شرکتش دوام نخواهد آورد، به خود قبولانده است و شروع به جستجوی کار کرده است.

I admitted that my dream of being a famous movie star would never come true, and I resigned myself to a life in the suburbs with everyone else.

اعتراف کردم که رویای من برای تبدیل شدن به یک ستاره مشهور سینما هرگز محقق نخواهد شد و به زندگی در حومه شهر با دیگران رضایت دادم.

After seeing his exam results, Albert resigned himself to the fact that he was not a very good student.

آلبرت پس از دیدن نتایج امتحان خود این واقعیت را پذیرفت که دانش‌آموز خوبی نیست.

I finally resigned myself to going to Mexico even though I didn’t want to.

گرچه نمی‌خواستم، اما درنهایت به رفتن به مکزیک رضایت دادم.

He resigned himself to living alone.

او تنها زندگی کردن را پذیرفت.

Mary resigned herself to her fate.

ماری به سرنوشت خود رضا داد.