کاربرد و معنی run across چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف run across آشنا شوید.

run across.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی run across آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی run across

به طور خلاصه ترجمه run across در فارسی به معانی زیر است:

به‌طور اتفاقی کسی را دیدن؛

به‌طور اتفاقی چیزی را فهمیدن؛

و غیره

کاربرد run across

اگر کسی را کاملا اتفاقی ملاقات کرده و یا چیزی را به‌صورت اتفاقی پیدا کنید؛ می‌توانید از run across برای بیان آن بهره ببرید. فعل run across در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای داشته و به‌شکل run across someone or something کاربرد دارد. معنی run across به فارسی معادل است با:

  • (کسی) تصادفی دیدن، برخورد کردن با، تصادفی ملاقات کردن و یا اتفاقی دیدن؛

  • (چیزی) تصادفی برخورد کردن با، مواجه شدن با،ناگهان دیدن، اتفاقی فهمیدن و یا به‌طور تصادفی متوجه شدن.

در ادامه به شما مثال‌هایی از کاربرد و معنی run across در جمله ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی run across از جمله افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی بوده که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed نیست. زمان گذشته این فعل ran across بوده و شکل سومش نیز run across است. هم‌چنین برای اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن می‌توانید running across را به‌کار ببرید.

مثال برای فعل run across

Did you run across any old friends at the concert?

آیا در کنسرت با کسی از دوستان قدیمی برخورد کردید؟

We've run across a slight problem with the instruction manual.

ما با یک مشکل جزئی در کتابچه راهنمای دستورالعمل مواجه شده‌ایم.

While I was cleaning out a cupboard I ran across some tapes I'd made with my band about twenty years ago.

وقتی داشتم یک کمد را تمیز می‌کردم، اتفاقی نوارهایی را دیدم که حدود بیست سال پیش با گروهم درست کرده بودم.

I was looking through the files and I ran across some unfilled orders.

داشتم فایل‌ها را نگاه می‌کردم و اتفاقی متوجه چند سفارش پر نشده شدم.

Charlie ran across an old friend when he was walking in the street.

چارلی وقتی در خیابان راه می‌رفت تصادفی یکی از دوستان قدیمی‌اش را ملاقات کرد.

After a couple of hours, I finally ran across someone who could help me.

بعد از چند ساعت، بالاخره کسی را دیدم که می‌توانست به من کمک کند.