در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی take in آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی take in
به طور خلاصه ترجمه take in در فارسی به معانی زیر است:
در برگرفتن؛
به خانه راه دادن؛
درک کردن؛
تنگ کردن؛
رفتن و دیدن؛
دستگیر کردن؛
فروش داشتن؛
و غیره
کاربرد take in
اگر چیزی شامل مواردی باشد؛ میتوانید با take in آن را بیان کنید. همچنین این فعل وقتی چیزی که خواندهاید و یا شنیدهاید را بهطور کامل درک کنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل take in در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی بوده که بهشکل take someone or something in و یا take in someone or something کاربرد دارد. معنی take in به فارسی عبارت است از:
(مستاجر و غیره) قبول کردن، پذیرفتن و یا به خانه راه دادن؛
گول زدن و یا فریب دادن؛
(هوا، غذا و غیره) فرو دادن و یا گرفتن؛
(لباس) تنگ کردن، گرفتن و یا تو دادن؛
(کار) در خانه انجام دادن، در خانه قبول کردن و یا در خانه کردن؛
شامل چیزی شدن، در برگرفتن و یا مشتمل بودن بر؛
(فیلم، موزه و غیره) رفتن و دیدن، دیدن کردن از و یا دیدن؛
دیدن و یا مشاهده کردن؛
فهمیدن، متوجه شدن و یا درک کردن؛
دستگیر کردن و یا بازداشت کردن؛
(پول) فروش داشتن، بهدست آوردن، کسب کردن و یا بهجیب زدن؛
(روزنامه و غیره) مشترک بودن.
در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا کاربرد و معنی take in را بهخوبی به ذهنتان بسپارید. فعل عبارتی take in یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل، بینیاز از ed بوده و تغییر شکل میدهد. در این حالت، زمان گذشته این فعل took in بوده و شکل سومش taken in میشود. علاوه بر این، شما میتوانید از taking in نیز بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل استفاده کنید.
مثال برای فعل take in
Our "Incredible Indo-China" tour takes in Cambodia, Vietnam and Laos.
تور "Incredible Indo-China" ما شامل کامبوج، ویتنام و لائوس انجام میشود.
Worldwide, the film took in 230 million dollars in its first weekend.
در سرتاسر جهان، این فیلم در اولین اکران آخر هفتهای خود 230 میلیون دلار فروش داشت.
I had to read the article a second time to really take it all in. It wasn't easy to understand.
من مجبور شدم برای بار دوم مقاله را بخوانم تا واقعاً همهچیز را بفهمم. درک آن آسان نبود.
I thought we could get something to eat and then take in a movie.
فکر کردم میتوانیم چیزی بخوریم و بعد برویم و فیلم را ببینیم.
The new inner-city development plan takes in every district within a five-kilometer radius of the city center.
طرح جدید توسعه درون شهری تمام مناطقی را دربرمیگیرد که در شعاع پنج کیلومتری مرکز شهر هستند.
Several families took in foreign students.
چند خانواده، دانشجویان خارجی را به خانه راه دادند.
She nodded as if she understood, but she wasn't really taking in much of what he was saying.
انگار که متوجه شده سرش را تکان داد، اما در واقع چیز زیادی از صحبت های او را درک نمیکرد.
I'll have to take this dress in at the waist. It's too big.
من باید این لباس را در ناحیه کمر تنگ کنم. خیلی بزرگ است.
This is the best book on Jackson because it takes in every aspect of his life.
این بهترین کتاب در مورد جکسون است زیرا مشتمل بر تمام جنبههای زندگی او است.
Detectives on the murder inquiry have taken in a new suspect for questioning.
کارآگاهان تحقیقات قتل، مظنون جدیدی را برای بازجویی دستگیر کردند.
Professor Dumbledore's lectures are very interesting, but to take everything in you'll need to concentrate hard.
سخنرانیهای پروفسور دامبلدور بسیار جالب است، اما برای اینکه متوجه همهچیز شوید، باید بهشدت تمرکز کنید.
I can't believe she was taken in by him.
من نمیتوانم باور کنم که فریب او را خورده بود. (توسط او فریب داده شده بود)
She supported her family by taking in laundry.
او با در خانه انجام دادن شستشوی لباسها به خانوادهاش کمک کرد.