کاربرد و معنی take off چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف take off آشنا شوید

take off.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی take off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی take off

به طور خلاصه ترجمه take off در فارسی به معانی زیر است:

درآوردن؛

برداشتن؛

از زمین بلند شدن هواپیما؛

مرخصی گرفتن؛

گُل کردن؛

پا به‌فرار گذاشتن؛

ادای کسی را درآوردن؛

حذف کردن؛

و غیره

کاربرد take off

اگر لباس خود را از تن درآورید و یا زمانی که در چیزی مانند جعبه‌ای را بردارید؛ می‌توانید با take off آن را بیان کنید. هم‌چنین در هنگام بلند شدن هواپیما از زمین و حرکتش به‌سمت آسمان نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. علاوه بر این، اگر قصد گرفتن مرخصی و مدتی دور بودن از کار را داشته باشید نیز می‌توانید از وجود این فعل بهره ببرید. جدای از آن، زمانی که در مدت زمان کوتاهی به اوج موفقیت و محبوبیت برسید نیز از این فعل برای بیان آن استفاده خواهید کرد.

همان‌طور که ملاحظه کردید؛ take off یک فعل عبارتی و یا phrasal verb با کاربردهای مختلف و متنوع در زبان انگلیسی است. از این فعل به‌شکل take someone or something off و یا take off someone or something نیز می‌توان استفاده کرد. معنی take off به فارسی عبارت است از:

  • (هواپیما و غیره) بلند شدن و یا از زمین بلند شدن؛

  • (لباس، کفش و غیره) درآوردن و یا کندن؛

  • (کلاه) برداشتن؛

  • (ریش) زدن و یا تراشیدن؛

  • (اندام) قطع کردن؛

  • (نمایش و غیره) اجرای چیزی را متوقف کردن و یا تعطیل کردن؛

  • (اتوبوس، قطار و غیره) از سرویس خارج کردن و یا از خط خارج کردن؛

  • (روز، هفته و غیره) تعطیل کردن، مرخصی رفتن و یا مرخصی گرفتن؛

  • نجات دادن؛

  • برکنار کردن، کنار گذاشتن و یا برداشتن؛

  • (سرپوش و غیره) برداشتن؛

  • (رنگ و غیره) کندن و یا ورآوردن؛

  • (از فهرست غذاها) حذف کردن و یا پاک کردن؛

  • (مبلغ، قیمت و غیره) کم کردن؛

  • (کالا) جمع کردن و یا دیگر نفروختن؛

  • تقلید کردن و یا ادای کسی یا چیزی را درآوردن؛

  • کُشتن، از میان برداشتن و یا از بین بردن؛

  • در محاوره: یک دفعه رفتن، یک‌هو رفتن و یا پا به فرار گذاشتن؛

  • در محاوره: (فکر، محصول و غیره) گُل کردن، گرفتن، بالا گرفتن، محبوب شدن، (فروش) بالا رفتن و یا اوج گرفتن.

علاوه بر موارد فوق، شما می‌توانید از take oneself off (to something) در حالت محاوره و غیررسمی به معنی رفتن (به) و یا تشریف بردن (به) استفاده کنید. در ادامه چند مثال به شما ارائه خواهیم داد تا کاربرد و معنی take off را به‌طور کامل در ذهن خود حک کنید.

فعل عبارتی take off از جمله افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی بوده که با تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل تبدیل می‌شود. درنتیجه زمان گذشته این فعل took off بوده و شکل سومش نیز taken off می‌شود. علاوه بر این، می‌توانید از taking off نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله استفاده کنید..

مثال برای فعل take off

If you go to Asia, you should take off your shoes before going into someone's home.

اگر به آسیا بروید، باید قبل از رفتن به خانه کسی، کفش‌های خود را در بیاورید.

The whole family watched and waved as Indira's plane took off.

وقتی هواپیمای ایندیرا بلند شد، تمام خانواده تماشا کردند و دست تکان دادند.

My doctor says I need to take the week off and rest.

دکترم می‌گوید باید یک هفته مرخصی بگیرم و استراحت کنم.

Sales of the book really took off after it was made into a movie.

فروش کتاب پس از تبدیل شدن آن به یک فیلم واقعاً بالا رفت. (اوج گرفت).

When he saw me, he took off in the other direction.

وقتی مرا دید، در جهت دیگر پا به‌فرار گذاشت.

She's really good at taking people off.

او در ادای مردم را درآوردن واقعا خوب است.

After the poisoning scare, the product was taken off the market.

پس از ترس از مسمومیت، محصول از بازار برداشته شد.

The mob took the witness off a week before the trial.

اوباش یک هفته قبل از محاکمه، شاهد را از میان برداشتند. (کشتند).

Can you take the top off a beer bottle with your teeth?

آیا می‌توانید درپوش یک بطری آبجو را با دندان بردارید؟

The helicopter took off and rose straight up into the sky.

هلیکوپتر از زمین بلند شد و مستقیماً به سمت آسمان برخاست.

Ted needs to take a few days off work to be with his wife and newborn baby.

تد باید چند روز کار را تعطیل کند تا درکنار همسر و نوزاد تازه متولد شده‌اش باشد.

If our new computer game takes off, we'll all be rich!

اگر بازی کامپیوتری جدید ما گُل کند، همه ما ثروتمند خواهیم شد!