کاربرد و معنی talk over چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف talk over آشنا شوید.

talk over.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی talk over آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی talk over

به طور خلاصه ترجمه talk over در فارسی به معانی زیر است:

بحث و گفتگو کردن درباره موضوعی؛

متقاعد کردن؛

و غیره

کاربرد talk over

اگر قبل از اقدام به تصمیم‌گیر ی خود درباره شرایط و یا موضوعی با فردی بحث و گفتگو کنید؛ می‌توانید از talk over برای بیان این مضمون بهره ببرید. فعل talk over در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی بوده که به‌شکل talk something over with someone و یا talk someone or something over نیز در جملات کاربرد دارد. معنی talk over به فارسی با موارد زیر هم‌خوانی خواهد داشت:

  • مجاب کردن، متقاعد کردن و یا با گفتگو کسی را با خود همراه کردن؛

  • (با کسی) درمیان گذاشتن، به‌کسی گفتن، مشورت کردن با، صحبت کردن با و یا مطرح کردن با.

در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف را به‌خاطر بسپارید. فعل عبارتی talk over در لیست افعال باقاعده زبان انگلیسی جای داشته که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed است. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم آن talked over می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از talking over نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جملات مختلف بهره ببرید.

مثال برای فعل talk over

I'd like to talk it over with my family first.

من می‌خواهم اول آن را با خانواده‌ام درمیان بگذارم.

Before deciding whether to take the job or not, Sandra wanted to talk it over with her husband.

ساندرا قبل از این‌که تصمیم بگیرد این کار را قبول کند یا نه، می‌خواست با شوهرش مشورت کند.

We talked them over to our point of view.

ما آن‌ها را با گفتگو با دیدگاه خود همراه کردیم.

I like to talk things over with my best friend before making a decision.

من دوست دارم قبل از تصمیم‌گیری، با بهترین دوستم درباره مسائل صحبت کنم.

We should get together and talk this over.

ما باید دورهم جمع شویم و درمورد این موضوع صحبت کنیم.

Employees had two weeks to talk the proposal over with their families before making a decision.

کارمندان قبل از تصمیم‌گیری دو هفته فرصت داشتند تا این پیشنهاد را با خانواده خود مطرح کنند.